بعضی وقت ها مرگ آنقدر بی موقع و با نامردی تمام سر می رسد که هیچ وقت هیچ مهمان نا خوانده ای با این وضعیت به هیچ خانه ای نمی رود . چند سال پیش یکی از بستگان فوت کرده بود ، از همان ها که شاید یک بار هم ندیده بودم اش . گفتند چند روزی ناپدید شده تا اینکه جنازه اش را جائی پیدا می کنند و آخر مشخص نمی شود کار چه کسی بوده . فوت ها این طور عجیب و غریب در این خانواده زیاد بود و چه جوانها و پیرهائی که به نحوی با رفتنشان غافلگیر کرده بودند همگی را ، نمونه اش عمه خدا بیامرزم که سال پیش سه روز پس از زلزله بندرعباس  رفت از پیشمان ، او هم نسبتی داشت با همین خانواده ، خرافاتی نیستم اما همین چند روز پیش بود که گفتند پسر همان بنده خدائی که  نا پدید شده بود ، نا پدید شده و دو روز بعد درست مثل پدرش جنازه اش را پیدا می کنند . البته این بار عامل مرگ مشخص بود ؛ تصادف . راننده ای که زده و فرار کرده . بدتراز این خبر، دلم برای چند چیز سوخت یکی اینکه متاهل بود و دو دختر کوچک داشته و دوم اینکه مدتی بود اعتیادش را ترک کرده بود و به حال و روز سابقش برگشته بود . حتی سیگار هم نمی کشیده و  همه چیز را از اول شروع کرده بود .

***

عمه ام در محله ی خواجه اعطای بندرعباس زندگی می کرد . از زمانهای دور برای خودش همانجا خانه ای دست و پا کرده بود و مدتی هم ما مهمان یکی از واحدهای همان ساختمانش شده بودیم . قسمتی از کودکی من همانجا بود ، با خاطرات کمرنگی که در یک کیف کوچک مدرسه ای خلاصه می شد ، زمانی که هنوز سن مدرسه رفتن نداشتم . مدتی بعد برای همیشه ما از آنجا رفتیم و عمه ام ماند . خواجه اعطا از محله های قدیمی است که هنوز رگ و ریشه های از سنت های دور بندرعباس را می توان در آن دید . شنبه بود که خبر آوردند که فلانی مرده است ، عمه ام رو به دخترش می گوید : توی خواجه اعطا هر کس روز شنبه فوت کند شنبه بعد یک نفر را همراه خودش می برد . دخترش می خندد و می گوید : احتمالاً آقای فلانیست ، چند روزیست که سرما خورده . عمه ام در جواب گفت : نه ، اون مادر توئه …

شنبه ی بعد عمه ام فوت کرد .

پ ن ۱ : در موقع نوشتن یاد متنی از گنجشکک اشی مشی افتادم در اینجا .

پ ن ۲ : این متن را نوشتم که یادم باشد مرگ همین دو قدمی است .

۲۳ نظر موضوع: بدین سان

23 پاسخ به “یادم باشد”

  1. خدا بیامرزد تمام رفتگانتان را . من هم هفته پیش در تشییع جنازه ای بودم که صاحبش ناگهانی رفته بود و فکر می کردم چقدر بی ارزش است زندگی که امروز هستی و فردا از تو فقط یک قاب عکس می مانمد به دیوار . و آنوقت ما برای همین زندگی بی ارزش یقه می درانیم و همدیگر را تکه پاره می کنیم که سهممان شاید دو روزی بیشتر باشد از زندگی .

    • لی گفت:

      ممنون . خداوند رفتگان شما رو هم بیامرزه . دقیقاً . یک تکه پارچه و یک تخته سنگ و به قول شما یک عدد قاب تنها چیزائیه که می مونه . من همیشه احساس می کنم بعد از اینکه مرگ تازه یه سری چیزا رو متوجه میشیم و اون موقع بیشتر حسرت می خوریم . همیشه نگران همینم …

  2. نرگس گفت:

    آشنایی داشتیم که تمام عمرش داشت می دوید؛ چند شرکت بزرگ داشت با چه تشکیلاتی. همیشه این آدم برای من نماد قدرت و ثروتمندی بود. وقتی در اوج, همه چیز را گذاشت و گذشت, زندگی به نظرم پوچ می آمد. بعد از چند سال هنوز هم از یادآوری اش حالم خراب می شود.

    • لی گفت:

      نگرانی من از خود مردن نیست . از بد موقع مردنه . اینکه زمانی بمیریم که هنوز کار های زیادی برای انجام دادن باقی گذاشته باشم …

  3. لو ديريا گفت:

    سلام
    بله متاسفانه مرگ وقتي سراغ آدم مياد كه باورش سخته و اونوقت ما آدمااا اين قضيه رو فراموش مي كنيم
    من اعتقاد دارم به بعضي چيزا اينكه هستند ادمايي كه اونقدر پاك و خالصن كه مي دونن مرگ كي مياد سراغشون درست عين عمه عزيز شما و مامان بزرگم كه بيشتر از هركس ديگه اي بهش وابسته بودم .به نظر من مرگ تازه شروع زندگي واقعي ماست
    خواهر دوستم ۳ روز پيش توي يه تصادف هم شوهرشو از دست داد هم پسرشو ، باورش خيلي سخته …
    زندگي صحنه يکتاي هنرمندي ماست/هرکسي نغمه خود خواند و از صحنه رود/صحنه پيوسته بجاست/خرم آن نغمه که مردم بسپارند به ياد

    • لی گفت:

      سلام
      آره معمولا نزدیکی هاش که برسه آدم کمی خبر دار میشه . و اینکه مرگ ادامه ی زندگیه واقعیه بهش اعتقاد دارم اما نه صد در صد ، چون احساس می کنم خیلی چیزها بر ما روشن نیست . همیشه از این می ترسم که بعد مرگ چیزهائی رو بدونیم که دیگه خیلی دیر باشه . که احتمالا همین طور هم هست . خدا بیامرزه اون بمده های خدا رو .

  4. خدا بیامرزد تمام رفتگانتان را…خيلي فكرمردن نكن عزيزدل ..درضمن ثروت خوبه .حتي بعدازمرگ خلاصه خانواده دررفاه هستن …سبزباشيد

    • لی گفت:

      سلام
      دقیقا . تو چند مدت بی پولی تازه دارم درک می کنم چقدر وابسته ایم به این پول لعنتی .. ان شاالله که همیشه قبل و بعد از رفتن به کسی مدیون نباشیم …

  5. فسیل زنده گفت:

    سلام
    منو یاد خاطراتی که از عمه خانم خدا بیامرز داشتم انداختی.زنه مهربونو خوش مشربی بود. از مرگش واقعا ناراحت شدم.یادش گرامی مخصوصا که ماهه دیگه سره سالشه.شادیه روحش فاتحه.

  6. این روزها پیشدار هنر بون هنری ست که هنر نمی خواهد

    http://ak.blogsky.com/page/1/

  7. 'گن جیش کک گفت:

    دیدی هی دست تکان می دن
    می خندید
    آدم آرام نمی گیره
    ادم آویزن تر می شه
    دلش برای شنبه ها می سوزه
    برای سرما بیش از اندازه دنیا
    وقتی آدم هایش می رند

  8. گباسی گفت:

    سلام
    مرسی از اینکه در مورد سه نفری که واسم خیلی عزیز بودن مطلب نوشتی.
    دیدی شهاب مامانم چه زود تنهام گذاشت و رفت چه زود ۱۱ ماه گذشت؟ با خوندن این مطلب یاد اینکه روز به روز تنها میشم افتادم …

  9. گباسی گفت:

    قبول داری همه ی ما رو توی بدترین شرایط تنها گذاشت؟

  10. زن ذليل گفت:

    به نام حق
    ..مرگ پايان يك كبوتر نيست..
    هر چند كه هروقت ياد يك عزيز از دست رفته مي افتيم آه از نهادمون بلند ميشه و اشك گوشه چشممون حلقه ميزنه ولي مرگ يكي از شاهكارهاي خداونده و مثل تلنگري ميمونه به ما انسانها كه دچار روز مرگي نشيم به قول پابلو نرودا :

    به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
    اگر سفر نكنی، اگر كتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نكنی.

    به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
    زماني كه خودباوري را در خودت بكشی، وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.

    به آرامي آغاز به مردن مي‌كنی
    اگر برده‏ی عادات خود شوی، اگر هميشه از يك راه تكراری بروی …

    اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
    اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی، يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.

    تو به آرامی آغاز به مردن مي‏كنی
    اگر از شور و حرارت، از احساسات سركش، و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند، و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند
    دوری كنی . . .

    تو به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
    اگر هنگامی كه با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی، اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
    اگر ورای روياها نروی، اگر به خودت اجازه ندهی كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ات ورای مصلحت‌انديشی بروی . . .

    امروز زندگی را آغاز كن!
    امروز مخاطره كن!
    امروز كاری كن!
    نگذار كه به آرامی بميري

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.