۲- آیا مشت نمونه خروار است؟
جمله «ساختن شمعی از نادانی» ماحصل گفتگویی با دوستی، پیرامون مطلب مهمی بود که برای همیشه در ذهنم ماند. بحث و گفتگویمان به آنجا رسید که انسان به خاطر عدم شناخت کافی از موضوعی برای یافتن راه در دل آن موضوع از نادانی خود شمعی می افروزد که هیچ پایه ی علمی ندارد.
اکانت های فیس بوک نه تنها نسخه ی کامل مجازی شده ی انسان ها در دنیای واقعی، بلکه بخشی از همان انسان های دنیای واقعی هستند. (که البته تنها بخشی از همان انسان ها). ما در محیط کارمان تنها بخشی از خودمان را عرضه می کنیم که مناسب محیط کار است. در منزل بخشی که مناسب منزل. در پیش دوستان بخشی که مناسب دوستان و همین طور الی آخر … اینکه انسان نقابی بر چهره می زند شاید آنچنان مناسب این شرایط نباشد. توصیف مناسبی به نظر نمی رسد. البته این مبحث هیچ ارتباطی به آنکه انسان ناچاراً بر اساس یک نیرونی خارجی مجبور به نقش بازی کردن در این محیط ها می شود ندارد.
هر اکانت تنها آن بخشی از شخصیت واقعی هر انسان است که توسط صاحب آن اکانت مناسب شبکه ی فیس بوک تشخصی داده می شود که چگونه آنجا رفتار کند. زمانی که هر کاربر با کاربر دیگری روبرو می شود تنها بخشی از آن شخصیت دنیای واقعی را می بیند که توسط صاحبش برای این فضا مناسب تشخیص داده شده است. از آنجایی که کاربر کماکان در صدد تطبیق دادن حساب کاربری شخص با تمامیت شخصیت وی است (مشت نمونه خروار دیدن شخصیت کاربر مقابل) یا به طور مثال رفتار یک کارمند در محیط اداره را ملاک تمامیت شخصیت وی قرار دادن باعث می شود باقی ویژگی ها و رفتارهای دوست خود (کاربر مقابل) را در ذهنیت خود بسازد و کامل کند، پس شمعی که از ناآگاهی خود افروخته را برای شناخت طرف مقابل به کار می گیرد. اینجاست که از تمامی کاربران در شبکه ی فیس بوک انسان های آرمانی ساخته می شود. همگی همان قدر با دانش اند که در دنیای فیس بوک حساب کاربریشان به دیگران القا می کند. همانقدر هنرمند، ادیب، روشنفکر، خوش پوش، اکتیو، نگران وضعیت جامعه و … هستند که یک اکانت ساده ی فیس بوک به دیگران القا می کند و کاربر همواره فراموش می کند که این نه تنها تمامیت شخصیت مقابل بلکه تنها بخشی از شخصیت مقابل است که بعضا هیچ سندیتی بر کلیت رفتارها و منش ایشان ندارد.

۸ نظر موضوع: اجتماع

8 پاسخ به “فیس بوک – ۲”

  1. صدی گفت:

    آدما تو فیسبوک دروغگوتر و شادتر از چیزی اند که به نظر میرسه
    شدیدن روشنفکر، هنرمند، فرهیخته، شاد، خوش پوش، زیبا…
    چیزی که ماها اصن تو دنیای واقعی نمیبینیم. اگه دنیا اینقد آدم جالب و هیجان انگیز داره، پس ما داریم تو کدوم دنیا زندگی میکنیم؟ مُردیم خبر نداریم؟ مُردیم تنمون هنوز داغه حالیمون نیست؟

    • لی گفت:

      والا اینو نمی دونم.
      اما می خوام بگم اینکه چه طوری همه کاربرهای فیس بوک به یک انسان کامل تبدیل میشن که این متاسفانه زیاد روش درستی واسه شناخت آدمها نیست .

  2. فرشته گفت:

    سلام وقت بخیر
    در مورد فیسبوک حس کنجکاوی آدم ها مطلب اولتان را همان موقع خواندم اما موسیقی قشنگ توی سایت واقعا مثل متنش زلزله به پا کرد رفتم اون را گوش کردم توجه به اون شد
    اون موقع دیدگاه هم را ننوشتم
    ما انسان ها اجتماعی آفریده شده ایم و زندگی می کنیم می خواهیم از یکدیگر الگو بگیریم نگاه می کنیم به زندگی های همدیگر شاید شبیه فضولی باشه که هست زیاد سرک کشیدن توی زندگی مردم دخالت کردن توی زندگی آنها و هی نقض کردن حریم شخصی ان ها با گفتارهایی شبیه زخم زبان از قدیم ایام بوده اجتماع هایی که خانم ها و آقایون سر کوچه می نشستند یا جاهای دیگه
    کسی که توی فیسبوک مطالبش را می ذاره متوجه هست که دیگران مطالب آن را می بینند اون اجازه داره مطالبی را که دوست داره در مقابل دید دیگران قرار بدهد
    شخصی که توی شبکه های اجتماعی کامنت می ذاره با دیگران صحبت می کنه این مطلب را کاملا می داند که کامنت هایش برای دیگران قابل دیدن و قابل رد گیری است فرد انتخاب میکنه که دیگران کامنتش را ببینند یا نه و از راه هایی دیگه ایی برای گفتگو استفاده می کنه
    اما این که ما فردی را به خاطر کامنتش سرزنش کنیم هی دنبال ارتباط این با اون باشیم هی بهش بگیم این می گفتی بهتر بود یا اون می گفتی بهتر بود دیگه فضولی هست و دخالت اما این که ما بدانیم دیگران چه مطلبی را می ذارند افراد در حال حاضر به چه مطلبی علاقه دارند چه چیز الان مهم است و ما می دانیم خواندن مطالب دیگران و حتی کامنت هایشان نشان دهنده ی علاقه مندی فرد هست که ما از دیدگاهش و مطلبی که گذاشته مطلع کنه و یا کامنت خودش با دیگران را حتی اگر کامنت شوخی باشه بدون غرض و منظور گذاشته که خواسته دیگران را هم بخوانند
    یک جور مثل دنیای واقعی ماست
    صحبت کوتاه می کنم تا بعد

    • لی گفت:

      سلام
      ممنون از نظرتون . کامنت خیلی مفصلی بود :)
      اما من میگم اینکه آدم خودش انتخاب میکنه که چه مطلبی بذاره و چه کامنتی بذاره درست اما اتفاقی که درون افراد مقابل می افته یک اتفاق کاملا درونی و ناخواسته است . این ارضای میل چشم چرانی . چیزی نیست که آدم به خاطرش تصمیم بگیره . مثلا مثل آب خوردن نیست که انسان وقتی تشنه میشه بگه برم آب بخورم.

  3. كلاغ گفت:

    در اين پست كاملا با تو موفقم شهاب اما نظر شخصي بنده در مورد نقاب اينه كه افراد بخضي از هويت خودشون رو مخفي ميكنند . كه خودت بهش اشاره كردي.
    يكي از مزيت هاي شبكه مجازي همينه اينكه به دبگران اجازه ميده چنين نقابي بزنند.

    • لی گفت:

      درسته محسن جان . البته من تو این پست بیشتر حرفم سمت این بود که ما فرض می گیریم با این وجهه از هویت انسان ها کاری نداریم . یعنی فعلا به من نگارنده زیاد این مسئله مربوط نیست که کاربرها نقاب می زنند یا نه . اما خب بههر حال این هم جز لاینفک دنیای مجازیه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.