به قول یکی از دوستان صف ایستادن داریم تا صف ایستادن. یه جا تو صف ایفون ایستادن یه جا برای گرفتن صدقه ای که دولت داره به مردم میده.
به نظرم نه تنها این صف ایستادن و سایر صف ایستادن های مملکت ما مشکل داره بلکه همشون هم از یک جا آب می خوره. بحث بر سر گرفتن ابتداعی ترین نیازهای انسانه. بحث حراجی نیست. بحث فروش ایفون و امثالهم نیست. من خودم دو سال تو صف گرفتن بلیط جشنواره فجر تو سرمای زمستون ایستادم. تازه خیلی هم چسبید بهم. اما الان بحث اینه که واقعا در این سی و خورده ای ساله مردم همیشه لنگ همچین چیزایی بودن. والا ما مملکت فقیری نیستیم. اما بحث الان بر سر همون انسانیته که انگار به عمد داره تو این مملکت با همچین شوهایی تخریب میشه.
طرف برای گرفتن دو قالب پنیر و یه شونه تخم مرغ و دو تا شیشه روغن جونشو از دست داده. شوخی نیست. فاجعه است این. من بعضا طبیعی بودنش رو از جانب خیلی ها درک نمی کنم. حالا چه تو مملکت خودمون چه جای دیگه.
یه خاطره هم الان یادم اومد. بعد از سونامی تو ژاپن مردمشون رفتن تو صف ایستادن تا بهشون کمک برسه. هر کسی که وارد فروشگاه می شد می رفت فقط اون وسیله ای که احتیاج داشت رو بر میداشت و میومد بیرون. چند روز پیش در جشن سلام سینما که سینماهای مملکت رایگان شده بود، چند سینما آسیب دیده بود و چند نفر هم مجروح شدند.

بدون نظر موضوع: نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.