leee.ir
داستان‌های نیمه شب /۱
همیشه قرارمان بعد از مدرسه بود، درست پشت راهنمایی دخترانه‌ی شهید آتش افروز. یک روز گفتم بیا شعله‌اش را زیاد کنیم. گفت: نه. خواستگار دارم. من از همان بچگی مخالف ازدواج کودکان بودم.…