اخیرا فرصتی دست داد تا مستندی از دوست فیلمساز خانم زهرا (سمیرا) نبیپور ببینم. مستندی جذاب و به اندازه قصههای روایت شده توسط پدربزرگها و مادربزرگها دلنشین. فیلم، داستان توپ مرواریدیست که به دستور فتحعلی شاه در دوره پذیرفتن عهدنامهی گلستان ساخته میشود. اما داستان همینجا خاتمه نمییابد. مستند توپ مروارید، این نماد تجددگرایی سالهای پیشرویش را روایت میکند که چه طور از یک نماد مدرن به یک نماد سنتی تبدیل شده و زنان و دختران دمبخت از آن حاجت میگرفتهاند. آنقدر این موضوع پرداخته شده به خودی خود جذاب است که میتوان بارها و بارها در رابطه با آن فیلم ساخت و از آن گفت و شنید. ریتم خوب و گفتار متن خودمانی فیلم را که تنها با تکیه بر عکسها و نقاشیها و طرحهای به جامانده روایت میشود دلنشین کرده. از طرفی فیلمساز با خلاقیت و به طور غیر مستقیم نشان میدهد که چه طور بعد از زمان قاجار و با روی کار آمدن پهلوی این نمادی که یک زمان کارکردش تنها برای حاجت گرفتن بوده به یک منطقه نظامی منتقل میشود و دیگر خبری از دخترهای دمبخت که به آن دخیل میبستند نمیشود. ایران وارد دوره مدرن دیگری شده تا زمان حال که دیگر به راحتی نمیتوان ردی از آن توپ مروارید پیدا کرد.
موسیقی و صدا که یکی از مهمترین عناصر در این فیلم به شمار میرود به جز چند مورد که لزوم به کارگیری آن مشخص نمیشود، به ریتم و حال و فیلم کمک کرده. همان طور که در ابتدای اثر اشاره میشود این فیلم به یک دوره تاریخی میپردازد. دورهای که داستانها، روایتها و افسانههای کنار این توپ تاریخی به فراموشی سپرده شده است. امیدوارم امکان نمایش مجدد برای مخاطبینی که تا کنون موفق به دیدن این فیلم نشدهاند فراهم شود. پس از دیدن فیلم منتظر آثار بعدی خانم نبیپور هستم.
ممنونم آقای آبروشان…
خیلی خوشحالم که کسی که خودش دستی بر آتش دارد، این فیلم رو دوست داشته … :)
در جملهی آخرتون انگیزهی کافی برای ساخت فیلم بعدیم رو هم بهم دادید ؛ ممنونم
خواهش میکنم. موفق باشید.