شاید اوج و فرودهای این موسیقی مرا به خودش جذب کرد که الان این پست را  به خاطرش می گذارم . مجرم زیرک هفتمین آهنگ از هفتمین آلبوم موسیقی مایکل جکسون به نام بد است . این ترانه درباره ی زنی به نام انی است که در آپارتمان خود توسط شخصی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد …

[audio:https://leee.ir/wp-content/uploads/04.Smooth-Criminal.mp3|titles=04.Smooth Criminal]

بیست سال پس از انتشار آلبوم بد سی میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش می رسد. موزیک ویدئویی از این ترانه را می توانید اینجا ببینید.

منابع *مطالب و *عکس

| ۲۱ نظر

شدیم سنگ صبور ، بعضی ها چاقوشون رو با ما تیز کردن / لی

| بدون نظر

لفظ تو دلیل صمیمیت نیست . حال زارم رو ببین … / لی

| بدون نظر

روزی اگر دوستی ناخن تیزش رو به تنه ی روحت کشید و رفت

بدون گاهی خیانت تو دنیای مجازی زخمش کاری تر از دنیای واقعیه رفیق

| ۱۰ نظر

همیشه گاهی که به مشکلی بر می خوردم که می دانستم تقصیر خودم و هیچ شهروندی نیست و همه چیز بر می گردد  به برخی وضعیت های نابسامان مملکت ، نا خواسته می گفتم : تو چه مملکتی هستیم ؟ یا تو چه مملکتی هستیم آخه ؟ وبلاگ مملکته داریم ؟ یکی از وبلاگ هاییست که توانسته در این چند وقت تنها با همین جمله ی سوالی همیشگی : مملکته داریم ؟ به تمام ما این مسئله را یادآوری کند که همه چیز هم که در دور و برمان اتفاق می افتد صرفا خبر ازاوضاع  خوب و ایده آل نمی دهد . اگر چه  بدیهیست اما ظرایفی دارد که  ممکن است در زندگی روزمره هیچگاه  به آن  دقت نکنیم  ، مثل زمانی که یک دوست از نردبانی فلزی رفت بالا  ، در حالتی که احساس میشد نردبان به جائی بند است از جا کنده شد  و دوست ما هم با پهلو به روی نردبان فرود آمد ، اولین جمله ای که در آن شرایط پر التهاب به زبانم آمد همین بود : چه مملکتی داریم آخه ؟ یا یک چیزی توی همین مایه ها  .

معادله ی ساده ایست که اگر بخواهیم منصفانه بنگریم ، خواهیم دید که با شرایطی روبرو هستیم که در زندگی ما ایرانی ها هر روزه هست و تکرار می شود و از اراده و کنترل برخی از ما هم خارج است …اما چه طور به دید بعضی ها همه چیز خوب و ایده آل و رویائی به نظر می رسد ؟

این چند نمونه را با حس و حال ، تو چه مملکتی هستیم آخه؟ بخوانید :

* دو سه روز است که آب به اصطلاح شرب مرکز شهر از مو نیز باریک تر شده . حداقل طرف ما که این طور است .

* مدتیست که پیام ها ی فارسی ایرانسل  نصفه نیمه میرسد و پیام های جناب همراه اول چندین بار .

* به ۱۱۰ زنگ می زنیم که بگوئیم آقای محترم پلیس ، دزد زده شیشه ی یکی از مغازه ها را شکسته و احتمالا در حال خالی کردن مغازه است . او بیشتر از هر شخص دیگری خواب است . گذشت دیگر زمانه ی شعر : وقتی که ما میخوابیم  ، آقا پلیسه بیداره .

* اداره ای با آن رئیس به اصطلاح مذهبی اش بیش از دو سال حقت را بخورد و باز دم از عدل و عدالت بزند .

* در یک شهر تاکسی  بشود عامل نا امنی و توی روز روشن قصد ربودن شخصی را داشته باشد .

* یک سری آدم بدبختت کنند و باز سنگ همان افراد را به سینه بزنی .

و هستند از این امثال که شاید خصوصی باشد اما مطمئن باشید تمامشان  بر می گردد به اینکه ، تو چه مملکتی هستیم  ؟

آقایی که پرینت میگری برای روز مبادا ، از سر دلسوزیست تمام این موارد ، وگرنه سکوت می تواند بهترین راه باشد برای بدتر شدن وضعیت .

| ۱۰ نظر

زنی که تسلیم اراده ی تهران است ، به خدا سپردنش چه حاصل ؟ / جلیل

| بدون نظر

یا تو گوره خری ، یا من پشت میله های زندانم / صابر

| بدون نظر
صغری لکزائی فر

متاسفانه امروز مطلع شدم که خانم صغری لکزائی فر چهار روزیست که برای عمل غده ی تیروئید  در بیمارستان بستریست . برای این عکاس خوب هرمزگانی آرزوی سلامتی روزافزون داریم …

خبر تکمیلی – خانم لکزائی فر در قسمت عکس جشنواره اردی بهشت جایزه سوم بخش آزاد  را دریافت کرد…


* عکس

| ۶ نظر

همین

| ۶ نظر

گاهی وقتا ثانیه ها آنقدر کند میگذرند ، که عقربه ها مرگ را باور میکنند . / رضا


| بدون نظر