فيلم ديگری از آنجلينا جولي اکران شد ، قهرماني مونث که فيلم هايش به راحتي و با هر داستاني مخاطب عام و مخاطب حرفه اي مذکر را به پاي پرده نقره اي مي کشاند .
فيلم جديد جولي باعث شد به اين فکربيفتم حتما بايد تحقيقاتي روي تاثيرات فرهنگي اين فرد که زاييده و نشانه اي واضح از فمينيسم است . انجام شود و به اين سوال که آيا جولي دوره اي جدی و غني را براي فمينيسم رقم زده ؟  را جواب دهم .

فمينيسم يا برابر طلبي زنان …

اين نهضت سه دوره تاريخي دارد . دوره اول اوايل قرن بيستم که هدف آن کسب اجازه حق راي براي زنان بود . دوره دوم بين ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ که با هدف برابري اجتماعي شکل گرفت و دوره سوم از دهه ۹۰ تا به حال که با هدف رفع عيوب و استفاده از باز خورد هاي دوره دوم شکل گرفته است . در دوره دوم که پربارترين دوره نيز به شمار ميرود در کنار تمام اين دست آوردهاي بزرگ اين نگرش براي زنان ، در ادبيات نيز يک زير ژانر  به وجود آمد به نام علمي – تخيلي فمينيستي : پسر با دختر ملاقات ميکند ، پسردختر را از دست مي هد ، پسر دختر را مي سازد ” کوتاهترين قصه علمي تخلي به قلم نويسنده اي ناشناس !

در اين ژانر حضور قهرمانان زن پررنگ تر شد و اوتاپيايي به وجود آمد که در آن نابرابري بين زن و مرد وجود نداشت . مثل آرمان شهر هايي در آينده که در اختيار زنان بود و ابر قهرماناني مونث با  ظرافت هاي زنانه و و قدرت هاي مافوق بشري ( دو رمان آغاز گر left hand of darkness و femal men بودنند )

در اواخر ۱۹۶۰ اين نگاه به عرصه کميک استريپ هم پاي گذاشت و اشکال کلیشه ای گوناگونی از این قهرمانان توسط  [ادامه مطلب …]

| ۱۱ نظر

این دل لعنتی بندرگاه تمام کشتی های نیامده است .  روزی او هم رخت بر می بندد و به سمتی آرام پارو می زند . / لی

| بدون نظر

وقتی بدونی سهمت از زندگی فقط سکوته ، دیگه هیچ وقت فریاد نمی زنی …/ رضا

| بدون نظر

به تازگی در یک حرکت چشمگیر فرهنگی ، معاون اجتماعی نیروی انتظامی یک حلقه فیلم صــحنه دار از برخی { ناهنجاری های اجتماعی } را به کمیسیون فرهنگی مجلس برده و نشان نمایندگان محترم داده . این فیلم غیر مجاز{ البته برای افراد بیرون از مجلس } ظاهرا نمایشگر بخشی هایی از پارتی های شبانه نــاجور ، زنان بــدکاره ناجور ، لباس های مبــتذل ناجور و پاساژها و پارک های جورواجور بوده و اکثر قریب به اتفاق نمایندگان خوش وفاق را فی المجلس غرق حیرت ، تعجب ، تاثر و سپس تاسف ساخته است و همگان ناباورانه این فیلم ناجور را تا ته ملاحظه کرده اند .

از دگر سو گویا چند وقت پیش نیز رییس محترم صدا و سیما فیلم مشابهی با همان مضمون را به هیات دولت برده تا ترتیب آشنایی بیشتر اعضای کابینه را با انواع ناجور مفاسد اجتماعی و فرهنگی بدهد که از قرار مسموع در اسرع وقت این ترتیب داده شده است .

تا اینجای کار دو قوه ی مجریه و مقننه از نزدیک در جریان مفاسد اجتماعی و فرهنگی  قرار گرفته اند که از هر حیث جای تشکر دارد . فقط می ماند قوه ی قضاییه که یا در نوبت مشاهده ی این فیلم قرار دارند و یا آنکه به واسطه ی تماس و برخورد مستقیم قضایی با این گونه مفاسد نیازی به دیدن فیلم آن ندارد .

فلذا فقط جامعه ی مطبوعاتی کشور باقی می ماند که به جهت آگاه کردن مردم و تنویرافکار عمومی و محکوم کردن این ناهنجاری ها این فیلم به رویت آنها نیز رسانده شود .

* در پایان نگارنده اعلام می دارد که به نمایندگی از سوی مطبوعات کشور حاضر به مشاهده ی این فیلم و امثال آن هستم .*

از آنجا که کنفوسیوس حکیم معتقد است ( شنیدن کی بود مانند دیدن ؟ ) بی شک مشاهده ی این قبیل مفاسد قلم حقیر را در راستای محکوم کردن قاطعانه و مدلل و مستند مفاسد پلید اجتماعی به صورتی قوی و قدرتمند حرکت خواهد کرد . باشد تا ببینید !

نویسنده : فسیل زنده

| ۱۸ نظر

– بعضی یادگاری ها وجود خارجی شون تنها یک لحظه است . شاید از یک لحظه هم کمتر . متوجه منظورم که هستی ؟

– اوهوم .

– خواستم بگم هرچی فکر می کنم اون لحظه  رو بیاد نمیارم . انگار همش خیالاتم بوده .

– بعضی وقتا هم آنقدر خیالات بهت نزدیک می شن که انگار واقعیت داشته .

این جز آخرین مکالماتشان بود ، بعد از خداحافظی قطع می کنند .

| ۱۰ نظر

صبح که از خواب پا میشیم ، می بینیم تمام زیبائی های زندگی رویائی بیش نبود … / رضا

| بدون نظر

الان دو گروه معنی آزادی را خوب می فهمند . معدنچیان شیلی و ملت ایران … / لی

پیش تر در اینجا

| بدون نظر

***

| ۸ نظر

تاریکی شب سر می برد این روزهای کوته را ، و سحر می چکد بر خاک نمناک خاطرات تاریک … / لی

| بدون نظر

۱ – فردا روز جهانی مبارزه با حکم اعدام است . بازی وبلاگی راه انداخته اند که اگر خاطره ای از اعدام دارید بنویسید . من بیشتر از خود اعدام ، از واژه اش خاطره دارم و آن هم اینکه  سو تفاهم ها چه طور می تواند سر شخصی را به باد بدهد . بخشش لازم نیست اعدامش کنید را یادتان می آید ؟ برای یاد دادن خیلی چیزها کارکرد دارد لامصب .

۲- چند شب پیش سه نفر حال مرا با تماس یا مسیج جویا شدند ، از سه نقطه ی ایران ؛ تهران ، یزد ، خوزستان . فکر کرده بودند که مرده ام . دوست بی کاری به این سه نفر یا شاید بیشتر ، پیام فرستاده بود که شهاب به دیار باقی شتافت . بعد از جواب دادن تماس ها و مسیج های رسیده ، به دو چیز فکر کردم یکی اینکه  چه دوستان خوبی که بعد از مدت ها باز نگران حالم شدند و دوم اینکه معلوم نیست تعداد دوستان مطلع  چند نفر بوده اند که تنها سه نفرشان جرات تماس گرفتن را پیدا کرده اند ؟  باقی حتماً باورشان شده و الان احساس می کنند که واقعاً تمام کرده ام .

۳ – چند وقت پیش دوستی می گفت که اجرای حکم اعدام کشت و کشتار را در جامعه زیاد می کند . و چقدر راحت می شود که خبر مرگ را بی دغدغه گفت و شنید و حتی جان شخص دیگری را گرفت . جان آدمی به راحتی به دست نمی آید که بخواهیم به راحتی هم بگیریمش …

| ۱۶ نظر