جام جهانی یک چیز را به خوبی برای من ثابت کرد. اینکه ایرانی ها در زمان انتخابات همگی کارشناسان سیاسی اند. جشنواره های فیلم همگی کارشناسان علوم سینمایی. جام جهانی کارشناس فوتبال. تحولات دلار کارشناس اقتصاد.  ماه رمضان کارشناس مذهبی و زمان بیماری دکتر. خب به هر حال باید در مورد هر چیزی نظری داشته باشیم. ایرانی بی نظر هرگز. البته رویم به دیوار یک رئیس جمهور هم داشتیم که خودش را کارشناس ارشد همه شاخه ها می دانست. 

| بدون نظر

شماره خردادماه ماهنامه جی منتشر شد. این شماره با مطالبی از ‌: مهدی مرادی زاده، شهاب آب روشن، نبی شهبازی، بهروز عباسی، احسان میرحسینی، ابوالفضل قاضی، منیژه آقایی، صدف محمودی و نسترن محسنی از لینک زیر قابل دانلود است.
لینک دانلود

G

| ۴ نظر

۱- ساختار نامنظم ذهن، تاثیر مستقیم بر زبان، نمود در نوشتار.
(حال این روزهای من)
۲- به من دینی را معرفی کنید که در آن آدم و حوا به خاطر هندوانه از بهشت رانده شده اند.
(حسرت های آفرینش- جلد :‌ در جهان های موازی جبران کرده ایم – فصل : سلطان میوه ها با خط های سبز)

| بدون نظر

من و پدرم هر شب به سفرهای استانی می رویم. پدرم کنترل را بر می دارد و شروع می کند به عوض کردن کانال ها، جایی که خسته بشود نگه می دارد تا ببینید چه خبر است. همیشه به اخباری می رسیم که  بیشتر اوقات به زبان های محلی است.  بعید به نظر می رسد مردم همان استان هایی که پدرم کانالشان را بی هوا می گیرد خودشان این موقع شب پای تلویزیون باشند و اخبار را دنبال کنند. یک شب اخبار گیلان را دیدیم با زبان گیلکی. یک بار گزارش های استان چهارمحال و بختیاری بود. یزد هم یکبار نصیبمان شد. کهکیلویه و بویر احمد. خوزستان. لرستان. همیشه یک جای کار می لنگد، راه نکشیده اند. تازه دارند خیابان ها را درست می کنند. فلان جا نمازخانه ندارد. همه استان ها جاذبه های گردشگری دارند. فلان محصول برداشته شده است و فلان جا اندرخم یک کوچه است. درست مثل جایی که ما زندگی می کنیم. انگار الگوی زندگی همه ایرانی ها یکی است. همه در همه جا تنها یک سری مشکلات شبیه به هم دارند. یا می خواهند همه مشکلات شبیه به هم باشند. من و پدرم فقط بیننده ایم، کاری اصولا از ما بر نمی آید انجام دهیم. درست مثل همان شخصی که همه استان ها را رفت. مشکلاتشان را دید، آنقدر کاری از دستش بر نیامد که عوض شد و رفت در خانه اش نشست.

| ۳ نظر

مشکل من با شاهین اینه که چرا اون شرت گلگلیش رو درنیاورد؟؟؟؟
شاهین نجفی که داره جامعه کاریکاتوری ایران رو نقد می کنه. و به حق هم داره نقد می کنه چرا باید هنوز چارچوب های ذهنیش میخ شده باشه به سنت ها و باورهای ایرانی که نتونه به خودش اجازه بده اون شرت گلگلی اش هم در بیاره؟؟؟؟

| بدون نظر

یک سری افراد هم هستند که دوست داشتند هنرمند بشوند یا فعالیت هنری انجام بدهند نتوانستند، حالا هی فحش می دهند به جماعت هنرمند یا فعال هنری.
یک عده هم دوست داشته اند مهندس بشوند نشده اند، حالا فحش می دهند به گروه مهندسین یا غیره … 
همیشه این افراد ناکام البته خودشان را سینه چاک گروه دیگر نشان داده، می دهند و خواهند داد.

| بدون نظر

در کنار تمام اخلاق های بدی که در این سالها ما ایرانی ها پیدا کرده ایم، یک حرکت خوب هم هست که نمی توان نادیده اش گرفت. آن هم این است که لج می کنیم. از آن لج های خوبی که باعث می شود یک جریان روند منطقی خودش را طی کند.
اگر از مثال قدیمی ویدئو که ملت در خفا کاست های ویدئو را جابه جا می کردند بگذریم ، ماهواره و شبکه های اجتماعی و حجاب هم از آن دست مواردی بود که ملت برایش کوتاه نیامدند. باید می بود. نه اینکه خوب باشد یا بد. اینکه مردم آنچه دلشان می خواست را انجام دادند. نه آزاری برای کسی داشت و نه حقوق دیگران را زیر پا می گذاشت. از بدیهی ترین حقوق خود باید بهره می بردند.
بعد از دستگیری گروه هپی ها در تهران که بیشتر شبیه شوخی بود، گروهی با همین موزیک، ویدئوی دیگری ساختند که مدتی است از شبکه P M C پخش می شود. تعدادی جوان نه تنها روی پشت بام خانه در خفا بلکه در خیابان ها و پارک های تهران همراه این موزیک می رقصند. در واقع این ویدئو جز یک لج کردن پنهان اسم دیگری ندارد. خب اینها را هم بگیرند، باز تعدادی دیگر در نقاط مختلف ایران همچین ویدئویی را می سازند. تا کجا می خواهند همه را بگیرند؟
مثلا همین آزادی های یواشکی. آیا نیروی انتظامی می خواهد برود تک تک زنانی که عکس هایشان را منتشر می کنند بگیرند؟ (آنها بهتر است بروند اینهمه دزد و قاتل و خلافکار را که توی جامعه در کنار هم به راحتی زندگی می کنند را بگیرند). بعد از مدتی این مخالفت های علنی (اسمش را می گذارم لجاجت) به شرایط سخت بوجود آمده تحمیل می شود و آنجاست که بالاخره یک امر محکوم شده نادیده گرفته می شود و در نهایت توسط محکوم کننده بی ارزش بودنش پذیرفته می شود. شاید روند کندی باشد اما برای رسیدن به آزادی های حداقلی این لجاجت ها بهترین شیوه است.

| ۲ نظر

آقای روحانی وقتی می فرمایند : «عده‌ای متوهم مدام غصه دین و آخرت مردم را می‌خورند» ، در واقع نشان دهنده آن است که یادشان رفته انقلاب پرشکوه ایران اسلامی از اصلی ترین دلیلهاش این بود که دین و آخرت مردم تامین شود، اصلا ما برای همین انقلاب کردیم که مردم به بهشت بروند، ولو به زور شلاق. بله آقای روحانی شما یادتان رفته.

| بدون نظر

وقتی ول می کنی همه چی را به امان خدا، می زنی به دل ماجرا و بی خیال همه چی می شوی. غرق می شوی در همه چی. حالا دیگر مهم نیست توی جیبت چی داری. تو تنت را با همه متعلقاتش به آب سپرده ای.

| بدون نظر

Garmsari-1

از تمامی افراد تیم اجرایی جشنواره و دوستانی که زحمات زیادی برای بهتر برگزار شدن جشنواره اردی بهشت کشیده اند، تشکر و قدردانی می کنم. امسال از لحاظ اجرایی جشنواره در حد قابل قبول بوده که می تواند راه را برای برگزاری هر چه بهتر در سالهای آینده باز کند. برنامه ریزی، نظم و پرستیژ جشنواره، آن را در حد یک جشنواره خوب ایرانی بالا برده بود. اما در این بین اشاره به چند موضوع خالی از لطف نیست.

————————————

«عکس و فیلم با هم فرق می کنند»
چیزی که متاسفانه عده ای به آن توجه نکرده و در حالت خوشبینانه برایش تئوری داده اند بخش فیلم جشنواره اردی بهشت بود. بدون اینکه توجه کنند شرایط ساخت فیلم با ثبت عکس فرق می کند.
شرایط ساخته شدن فیلم در بندرعباس اینگونه است؛ عده ای که توان مالی داشته باشند گروهی را بدون دغدغه جمع کرده و با فراغ بال به ساختن فیلم می پردازند. عده ای که توان مالی نداشته باشند به هزار بدبختی و خواهش و تمنا گروهی را جمع کرده و با هزار قرض و بدهکاری به ساخت فیلم می پردازند، عده ای هم که توانایی بیشتری دارند، با درخواست ۳۰۰ میلیون هزینه برای ساخت فیلمشان بلافاصله موافقت شده تا چرخه ساختن فیلم همیشه در گردش باشد. حالا آنهایی که با بدبختی فیلم می سازند نه تنها خودشان بلکه گروهی که غالبا کمتر از ده نفر نیست را درگیر پروژه ای می کنند که در سال شاید تنها یک بار فرصت این را داشته باشند فیلمی را بسازند که تمامش ماحصل عشق و علاقه ای است که بدون گرفتن دستمزد برایش وقت و انرژی می گذارند.
اما در جریان پروسه ی ثبت عکس همچین رویه ای وجود ندارد. عکس یک هنر کاملا فردی است که فاصله گرفتن یک عکس تا جبران اشتباهات آن عکس در کسری از ثانیه اتفاق می افتد، عکاس در طول سال بارها و بارها فرصت خلق اثر، ویرایش و حتی ثبت مجدد برخی از سوژه ها را دارد. با چه استدالی بخش استانی فیلم جشنواره حذف می شود؟ با این استدال که همه بروند فیلم خوب بسازند و برگردند در بخش ملی شرکت کنند؟
با این استدال که هر نفر درطول سال بارها و بارها فیلمسازی را سیاه مشق کند تا بعد از دو سال به یک حد استاندارد برسد؟
با چه شرایطی فیلم خوب بسازند؟ با شرایط مالی مساعد و یا با شرایط ۳۰۰ میلیونی؟
با چه بک گراند و پس زمینه ذهنی فیلم ساخته شود؟
بی هزینه برای آموزش؟ بی برنامه برای دعوت از اساتید و برگزاری ورکشاپ و …؟
در ذهن همه ما ایده آلهایی است که همیشه فکر می کنیم با رنگ و لعاب ترو تمیز همه چیز خوب خواهد شد. همه چیزِ یک جشنواره به رنگ و لعاب و ان تصویری که از دور دیده می شود نیست.
————————————

چرا نباید بخش استانی فیلم حذف می شد؟

بعد از برگزار شدن هشتمین جشنواره فیلم و عکس اردی بهشت زمزمه هایی از برخی اهالی سینما و غیر سینما شنیده می شد که چرا باید بخش استانی باشد؟ چرا با این کار توهین می کنیم به فیلم سازهای استانی؟ چرا فیلم سازهای استانی با ملی یکجا نباشد؟
این دوستان سینمایی، هنرمند و فرهنگی من نه تنها شرایط تولید فیلم و وضعیت اسفبار سینمای استان را در نظر نگرفته اند، بلکه بدون شناخت از شرایط فیلمسازی و روند متفاوت سایر جشنواره های فیلم در دنیا به اظهار نظر پرداخته اند.
جالب اینجاست که برخی افراد غیر سینمایی که نه تنها از جشنواره های فیلم کوتاه هیچ اطلاع درستی ندارند، فرخوان چند جشنواره را درست بررسی و مطالعه نکرده اند و تنها تجربه شان از جشنواره فیلم کوتاه احتمالا همین جشنواره فیلم کوتاه اردی بهشت است با قاطعیت از حذف شدن بخش استانی دفاع کرده و نظر می دهند.
اگر با حذف کردن بخش استانی ما به پیشرفت می رسیم دوستان چرا این پیشنهاد راهگشایشان را به مسئولین جشنواره فیلم فجر که بیش از سی سال است در غفلت جشنواره برگزار می کنند ارائه نمی دهند؟ با این شیوه به راحتی می شود با حذف بخش (سینمای ملی و فیلم های اول) و نگه داشتن بخش بین المللی بعد از دو سال شاهد این بود که فیلمسازان ما کم کم بین المللی شوند، و در نهایت ما در تولید اصغر فرهادی به خودکفایی رسیده و سالانه انبوهی از فیلمسازان بین المللی را تحویل جامعه هنری بدهیم.
اصلا چرا راه دور بریم؟ همین جشنواره تئاتر استانی را برای همیشه بردارید، این چه شیوه ایست برای سنجیدن و رقابت در تئاتر؟ اگر کسی حرفی یا اندیشه ای دارد مستقیما برود در جشنواره تئاتر فجر شرکت کنند، یک عده را بد عادت کرده ایم که هر سال خیالشان راحت است در جشنواره تئاتر استانی حضور دارند، نه تلاش می کند برای بهتر شدن و نه رسیدن به جشنواره تئاتر فجر. (البته جسارت نشود، جملات بالا تنها به عنوان مثال بود، وگرنه بنده در جایگاهی نیستم که بخواهم برای تئاتر نظری داشته باشم)
حذف بخش استانی با دو رویکرد باید اتفاق افتاده باشد. یا با ملاک قرار دادن دیگر جشنواره های سینمایی و یا یک کارشناسی.
کدام جشنواره سینمایی ملاک قرار گرفته؟ که البته بعید است جشنواره ای ملاک قرار گرفته باشد.
جشنواره فیلم کوتاه تهران که امسال شاهد کپی سطحی و دست چندم آن در جشنواره اردی بهشت بودیم هم بخش ملی و بین الملی اش را از یکدیگر جدا کرده است. جشنواره فیلم کوتاه کلرمونت فرانسه که گاهاَ‌به عنوان جشنواره کن فیلم کوتاه جهان از آن یاد می شود بخش ملی و بین المللی اش را از یکدیگر جدا کرده است. نه تنها کلرمونت بلکه در تمامی جشنواره های مهم فیلم دنیا، به جز چند مورد نادر، همیشه بخشی برای فیلم های ملی و فیلم های بین المللی وجود دارد. نه تنها سینماگران فلان کشور اروپایی شاکی نشده اند که چرا بخش ملی و بین الملی را جدا کرده اند بلکه سالیان سال است که جشنواره ها فیلمسازان بومی و غیربومی را در یک رویداد فرهنگی کنار یکدیگر جمع کرده اند. اگر مهم ترین جشنواره های فیلم کوتاه جهان ملاک نبوده (احتمالا ملاک دوستان دوره های پیشین جشنواره عکس اردی بهشت بوده) پس از یک شیوه ی کارشناسی شده به این نتیجه رسیده اند. حالا چه افرادی این کارشناسی را انجام داده، چه تئوری پشت آن بوده خدا داند.
آیا برای حذف بخش استانی با اهالی سینما مشورت شده بود؟
خیر.
این حذف توسط یک هیئت شش نفره که سه عکاس و سه فیلمساز را شامل می شد صورت گرفته است.
جشنواره اردی بهشت با هزینه ای قریب به ۱۳۰ میلیون تومان با حذف بخش استانی آن باعث شد که نه تنها این هزینه برای فیلمسازان هرمزگانی کنار گذاشته نشود، بلکه در بخش ملی فیلم هایی که بارها در جشنواره های مختلف حضور داشته و جایزه کسب کرده اند، دوباره شانس دریافت جایزه را داشته باشند. نوش جانشان، اما این نکته را هم باید در نظر بگیریم، جشنواره فیلم جشن ساخته شدن فیلم است. جشنی است که فیلمسازان در آن آثار خودشان را ارائه می کنند و به داوری می نشینند. ما در بندرعباس جشن کدام فیلمسازیمان را برگزار می کنیم، جشن همان فیلم هایی که با بدبختی ساخته می شود و تنها سه تای آنها پذیرفته می شود و باقی حتی شانس نمایش یا رقابت با هم را ندارند؟
بهتر نبود این مبلغ هزینه می شد تا به تولید و آموزش فیلم و عکس بپردازیم؟
(دوستان این مساله مهم را فراموش کرده اند، این بودجه های فرهنگی در اولیت برای تولید و آموزش است. حالا که این هزینه صرف تولید و آموزش هنرمندان هرمزگان نمی شود چه سود دیگری برای آنها دارد؟)
بهتر نبود انرژی را می گذاشتیم برای ایجاد حس رقابت بین فیلمسازان هرمزگانی و بخش دیگری را برای نمایش آثار مهم فیلم کوتاه ساخته شده ایرانی و خارجی ترتیب بدهیم؟
آیا اینکه بعدها بگوییم جشنواره ای برگزار کردیم که فلانی و فلانی را آوردیم و جایزه ای به او دادیم ما را ارضا می کند؟
آیا تمام این فیلم های خوب را نمی شدخارج از فضای رقابتی نشان داد و اینقدر هزینه نکرد؟
آیا کلاس و حس مدیریت جشنواره ای که نه تنها ایده ای ندارد بلکه کپی دست چندم از جشنواره فیلم کوتاه تهران است اینقدر برایمان مهم است که در نهایت یک عده که تازه فیلمسازی را شروع کرده اند، دلزده، دلخور و بی انگیزه شوند؟
که البته بعید می دانم برای کسی فرقی بکند، چون اگر فرقی داشت جشنواره ششم عکس اردی بهشت بدون بخش فیلم، در کمال آرامش برگزار نمی شد.
دوستانی که آنقدر دغدغه دیده شدن آثار خوب کوتاه را دارند و در مدت طول جشنواره از هیچگونه تبلیغی کم نگذاشتند، چرا چند ماه قبل تر که نمایش آثار جشنواره فیلم کوتاه تهران در همین سالن فرهنگ صورت گرفت زحمت به اشتراک گذاشتن خبر جشنواره را به خودشان ندادند؟ چون این جشنواره ماست و آن جشنواره دیگران؟ ما بهتر از جشنواره فیلم کوتاه تهران فیلم انتخاب می کنیم؟
اگر قصد دیده شدن آثار خوب است که آثار جشنواره فیلم کوتاه تهران ترکیبی از فیلم های ایرانی و خارجی بود…
همین رفتارهای چندگانه در مقابل مساله مهمی به نام نمایش فیلم کوتاه است که همه معادلات ذهنی را بر هم می زند.
دوستی می گفت اگر این جشنواره برگزار نمی شد هزینه اش برای ساخت فیلم کوتاه به فیلمسازان هرمزگانی هم داده نمی شد. خب با قبول این فرضیه که چیزی دور از ذهن هم نیست، نمی شد با برگزاری بخش استانی جشنواره و دادن همین جوایز به فیلمسازان باعث گردش هزینه ها بین عوامل هرمزگانی شد؟
متولیان امر برایشان فرقی نمی کند، شما دیگر چرا؟
چند سال پیش از دل همین جشنواره افرادی جایزه گرفتند که توانستند بعدها فیلم هایی بسازند که بشوند نماینده استان هرمزگان در جشنواره های سینما حقیقت و فیلم کوتاه…
————————————

فراخوان چه مشکلی داشت؟

دوستانی که ادعای جراح بودن دارند و خیال می کنند با تغیرات سطحی باعث ارتقای جشنواره فیلم اردی بهشت شده اند چند چیز را باید مد نظر می داشتند و بعد تیغ جراحی که نه، تبر می کشیدند به تن نحیف جشنواره اردی بهشت.
قبل از تنظیم فراخوان، با یک جستجوی ساده در اینترنت می شد فهمید که پال به سیستم ویدئویی گفته می شود که در آن اندازه تصویر معادل ۷۲۰ در ۵۷۶ پیکسل است. در این سیستم ویدئویی نرخ فریم، ۲۵ فریم بر ثانیه است. اینکه سیستم «صدای» پال کجا اختراع شده خدا داند!
اینکه بعد از درج این نکته‌ی اشتباه چندین بارگوشزد کنی که این اشتباه تصحیح شود و هیچ گاه تصحیح نشود و در تمامی پیج های فیس بوک با این اشتباه فاحش فراخوان درج شود خودش جای تعجب دارد.
فیلم ها را روی دو نسخه دی وی دی تحویل دهید یعنی چه؟ یعنی شخصی که مثلا با استاندارد Full HD هم ضبط کرده باید روی DVD که کیفیت پایینی دارد ارائه دهد؟ یعنی قرار است به تک تک شرکت کنندگان توضیح دهید منظورتان چیست؟ تکلیف فیلمی که نسخه نهائی اش ۱۰ گیگابایت است چه می شود؟
اینکه به همه می گویید فیلمتان را با نسخه AVI تحویل دهید، آیا می دانید نسخه AVI چند نمونه دارد و برای چه اندازه تصویرهایی استفاده می شود و گاهی بر اساس یک اشتباه حجم آن به چه اندازه ای می رسد؟؟؟؟؟
اینکه جایزه بازیگری برای فیلم کوتاه برای اولین بار دنیا در این جشنواره ابداع می شود درست، اما بر چه اساسی مثلا بازیگر فیلم موریانه با بازیگری سیامک دلنواز مثلا با فلان بازیگر حرفه ای یا نیمه حرفه ای که در یک فیلم برایش قرارداد حرفه ای بسته شده رقابت می کند؟ آیا این رقابت اساساَ عادلانه است؟ 

(امسال شاهد حضور چهره های مطرحی چون : پرویز پورحسینی، رضا بنفشه خواه، شهاب حسینی، ایوب آقاخانی، عمار تفتی، فرشته صدرعرفایی، نوید محمد زاده «برنده اصلی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مرد در جشنواره فجر که جایزه اش به رضا عطاران رسید» و …درفیلم های کوتاه جشنواره اردی بهشت بودیم)
آیا این جوایز ریز شده در بخش های مختلف بهتر نبود بین عوامل هرمزگانی توزیع می شد که گاها بی دستمزد فیلمسازی می کنند؟
آیا بهتر نبود جوایز تصویربرداری، صدابرداری(صداگذاری هم انگار اصلا حساب نیست) و … در بخش فیلم های هرمزگان توزیع می شد که انگیزه ای باشد برای عوامل فیلم کوتاه در هرمزگان؟
در هیچ جشنواره فیلم کوتاهی در دنیا اینقدر جایزه تعین نمی کنند. معمولا تعداد جایزه ها کم و ارزششان زیاد. اینجا برعکس شده، تعداد جوایز زیاد و ارزششان
کم.
در تمام جشنواره های فیلم کوتاه دنیا جایزه بهترین فیلم را می دهند به کارگردان اثر. حالا در جشنواره فیلم کوتاه اردی بهشت یک جایزه تعریف شده به عنوان بهترین فیلم و یک جایزه به عنوان بهترین کارگردان؟ یعنی جایزه بهترین فیلم را می دهند به کارگردان، جایزه بهترین کارگردان را باز می دهند به کارگردان؟ منظورشان بهترین تهیه کننده است؟
مگر جشنواره فیلم بلند است که این گونه تفکیک شده و برای تهیه کننده اش جایزه درنظر گرفته شده است؟
(تا مدتی جشنواره فیلم کوتاه تهران یک جایزه تعیین کرده بود به عنوان بهترین تهیه کننده، عده ای از فیمسازها معترض بودند به این مساله که گاهی تهیه کننده ای همچون صدا و سیما برخی فیلم ها را تهیه کرده است و با امکاناتی که در اختیار دارد حق باقی تهیه کنندگان را ضایع می کند، جشنواره فیلم کوتاه این جایزه را بعد از مدتی حذف کرد)
————————————

کدام هم اندیشی؟

پس از منتشر شدن فراخوان، تعین شدن سیاست های جشنواره و همچنین ریز شدن در جزئیات جشنواره، جلسه هم اندیشی برای چه برگزار می شود؟
مثلا بعد از آن قرار می شود در کجای جشنواره تغییری ایجاد شود؟
اگر قرار به تغییر بود که نگارنده در چندین نوبت پیش از جلسه هم اندیشی به صورت کاملا دوستانه یک سری از اشتباهات را به یکی از دبیران گفته بود، پس چرا اعمال نشد؟
اگر ادعای هم فکری با همه اهالی سینما و عکاس را داریم پس چرا بعد از سیاست گذاری کلان جشنواره هم اندیشی می کنیم؟ اگر هم اندیشی با اهالی سینما برایتان مهم است پس چرا تا آخرین لحظه برای برگرداندن بخش استانی فیلم با برخی فیلمسازان مخالفت کردید؟
آیا بی نتیجه ماندن اعتراضات به دبیرخانه جشنواره نشان دهنده آن نیست که جلسه هم اندیشی چیز جز یک نمایش نبوده؟؟
————————————

بخشی از تفکر حذف ریشه اش کجاست؟

در هشتمین دوره جشنواره فیلم کوتاه اردی بهشت برای فیلمسازان هرمزگانی علاوه بر بخش آزاد بخش دیگری در نظر گرفته شده بود به نام شهر من. در این بخش تنها چند فیلمساز شرکت کرده بودند، از بین فیلم ها فیلمی جایزه گرفت که انگار هیچ کسی توقعش را نداشت. این فیلم متعلق به آقای غلامرضا رحیمی بود به نام «اینک بندرعباس». خیلی از دوستان شاکی شده بودند که چرا این فیلم باید جایزه می گرفت!! بدون اینکه دو نکته را مورد توجه قرار دهند:
۱- این فیلم تنها با یک یا دو فیلم دیگر در این بخش رقابت می کرده.
۲- سلیقه داوران این بوده.
پس از اتمام جشنواره هشتم و بعد تر از آن، انتشار فراخوان نهم و حذف بخش استانی تنها این جمله ها به گوش می رسید :
«برخی فیلمسازان در این هشت سال یا ده سال درجا می زدند. برخی فیلمسازان خیالشان راحت بوده که بخش استانی بوده و تلاش نمی کردند که خودشان را بالا بکشند»
تمام افرادی که از این جمله استفاده می کردند به طور خواسته یا ناخواسته مستقیما انگشت اشاره شان به سمت غلامرضا رحیمی بود. همگی تنها از یک مثال استفاده می کردند، «برخی هر سال درجا می زندند»
آیا این دلیل قانع کننده ای است برای حذف بخش استانی؟ یعنی تنها فیلمسازی که در بخش استانی شرکت می کند غلامرضا رحیمی است؟
خنده دار نیست تنها به خاطر یک نفر یک بخش از جشنواره حذف شود؟
دوستانی که از کلمه «برخی فیلمسازان استان» استفاده می کنند بیایند و چند اسم دیگر (که در بیشتر دوره های جشنواره اثری ارائه داده باشد) را در کنار نام غلامرضا رحیمی بگذارند ببینیم منظورشان با چه اشخاصی است.
«غلامرضا رحیمی تنها فیلمسازی است که دوره های زیادی در جشنواره اردی بهشت حضور داشته است»
اگر منظورشان افرادی است که تا کنون فقط یکی دو فیلم ساخته اند و تا به حال شاهد رشد و پیش رفتش نبوده اند که واقعاَ بی انصافی است.
مگر همین سیامک دلنواز اولین بار در بخش استانی جشنواره اردی بهشت حضور نداشت که امسال به بخش ملی هم رسید؟؟؟
مگر یوسف محمود پور برای اولین بار در همین جشنواره اردی بهشت حضور پررنگ نداشت، حمایت نشد که بعدها به عنوان نماینده استان هرمزگان به جشنواره های دیگر پا گذاشت؟
اگر بنا به دیدن بازدهی است که بیشترین تاثیر را تا کنون بخش استانی گذاشته، اگر قرار است که با یک نفر کلک یک بخش از جشنواره را بکنیم که فاتحه کل جشنواره را باید خواند.
دوستان من این جمله را یادشان رفته که وقتی موهای سر بلند می شود، موها را اصلاح می کنند، سر را از بیخ نمی کنند.
اگر فیلمسازی آقای فلانی و فلانی خوب نشده ریشه اش را باید جای دیگری پیدا کرد.
اگر بخش استانی آنچنان تاثیر گذار نبوده (که واقعا بوده) باید ترمیمش کرد نه حذفش کرد.
متاسفانه دوستان این را هم یادشان رفته که هر سال چند نفر هنرجو به جمع این فیلمسازان اضافه می شوند، تنها یک عده محدود و ثابت شرکت کنندگان جشنواره را تشکیل نمی دهند، این رفتار عین حکومتی می ماند که شروع کند به حذف شهروندانی که ظاهری نازیبا دارند تا دورنمای مملکتش برای باقی جوامع چیزی شیک و تروتمیز به نظر برسد.
بعد از اعتراض یک عده فیلمساز و هنرجو به حذف بخش استانی ، دوستان برگزار کننده جوابشان این بود که ما در آینده یک جشنواره جدابرای فیلمسازان هرمزگانی در نظر می گیریم.
این جواب چیزی جز یک توهین آشکار به معترضین و باقی فیلمسازان نبود.
حداقل اگر معترض بودن یک عده به خودمان را نمی توانیم هضم کنیم، آنها را در شبکه های اجتماعی مورد تمسخر قرار ندهیم. یا مثلا از محیط برگزاری جشنواره بیرونشان می کنیم، امضاهایی که جمع کرده اند را پاره نکنیم.
————————————

یک سوال 

چه کسی برخی عوامل جشنواره را تهدید کرده بود که اگر فلان طور بشود نمی گذارم جشنواره را برگزار کنید؟؟
————————————

پ.ن :‌ این متن پیش از شروع جشنواره نوشته شده و اصلاحات آن بعد از جشنواره صورت گرفته است.

| ۷ نظر