ایالات متحدهی عشق ساختهی توماس واسیلفسکیست برندهی خرس نقرهای بهترین فیلمنامهی جشنواره برلین. این فیلم روایتگر زندگی سه زن است که هر کدام درگیر داستان عاشقانهی زندگی خودشان هستند. عشقهایی که در آن غالبا ناکام میمانند. زیبایی این فیلم علاوه برشیوهی روایت که بی تاثیر از تدوین خلاقانهی آن نیست در کولاژ لحظات زندگی این سه زن در تلاقی با یکدیگر و همچنین روایت زن چهارمیست که در پسزمینه به آن پرداخته میشود. زنی که نه داستان عاشقانهای دارد و نه تاکید کارگردان بر پرداختن به زندگیاوست. شخصیتی که در کنار مربیگری ورزش و رقص حالا تبدیل به دلال فیلمهای خاصی شده که شوهرش از آلمان غربی در مقابل دریافت مواد مخدر برای او ارسالشان میکند.
این فیلم به طرفداران سینمای اروپا که آثار بعد از دیده شدن برایشان تمامنمیشود، بلکه در ذهنشان ادامه پیدا میکند توصیه میشود. حتی دو بار دیدن این فیلم شما را درگیر جزئیات بیشتری میکند.
دو روز پیش در بدو بیدار شدن، با خبر راهیابی دو تا از فیلمهام به جشنواره موج روبرو شدم. از طرفی خوشحال بودم که بعد از مدتها این آثار توفیق اکران جشنوارهای بهشون تعلق گرفت و از طرفی بی حس و حال بودم و بیذوق که چرا اینهمه دیر.
گاهی بعضی اتفاقها باید در زمانهی مناسبی پیش بیاد. نه بعد از چند سال توقیف، نه بعد از اینهمه نقدهای گاهاً ناروا که به فیلم نسبت داده میشد. نه حتی وقتی که یک نمایش خلوت براش برپا شد و نصف سالن خالی بود و حتی بیشتر عوامل فیلم هم نیومدند.
و هی به خودم میگم این روزا هم میگذره…
بی اندیشهای
حیاط پشتیِ همسایه
سبز میشود
ویلیام جی هیگنسون
برگردان از پگاه احمدی
@Naturepoetry
www.Naturepoetry.ir
وقتی به تو خیانت می کنند
انگار بازوهایت را قطع کرده اند
می توانی آنها را ببخشی
اما نمی توانی در آغوششان بگیری…
تولستوی
#کپی