پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

در پرنده نیست

در بازه

باز هم پرنده است

در پرنده نیست

عبدالمالک ریگی را گرفتند . چه خوب . اما چه بد که تا چند روز دیگر او را هم می آورند توی تلویزیون ، دادگاه اعترافاتش پخش می شود ، خودش را وابسته به تمام دنیای غرب می داند و محاکمه می شود و  آدم را یاد تک تک افرادی می اندازد که بعد از انتخابات برای گرفتن حقشان توی خیابان آمدند و  نیامدند و به نا حق به زندادن افتادند و بعد …

باقی اش را تماممان از تلویزیون دیدیم. آیا حق کسی که یک عده را به راحتیِ آب خوردن در خیابان و بیابان قربانی اهداف خودش می کند با کسی که حالا گیریم در روز عاشورا سوت و کف زد یکیست ؟ هر دو با یک طناب باید مجازات شوند ؟ آیا الان هم کسانی هستند که ریگی را محارب بخوانند و  بنا به جایگاه  والایشان در خواست کنند که او را کمتر از پنج روز اعدام کنند ؟

«فالمراد
بالمحاربه و الافساد علی ماهو الظاهر هو الاخلال بالامن العام و الامن
العام انما یختل بایجاد الخوف العام» (المیزان، ج ۵، ص ۳۵۴)

 

در
هر صورت محارب به کسی گفته می شود که ؛ ۱- سلاح برکشد و ۲- ایجاد ناامنی
کند. این معنایی است که غالب مفسران قرآن آورده اند.

حالا خودتان قضاوت کنید . محارب چه کسی است؟

و احتمال می رود تا پایان محاکمه عبدالمالک ریگی حتی یک بار این واژه را در مورد او از رسانه ملی- دولتی و دیگر رسانه های فیلتر نشده نخواهید شنید .

و به یاد داشته باشیم که مجازات کسی که در خیابان شعار می دهد و یا حالا سوت و کف هم می زند برابر با کسی است که مدتی آزادانه هر که را بخواهد می کشد .

و شما آقای محترمی که هر روز از همه جا پرینت می گیری و برای روز مبادا بایگانی می کنی ؛ به خودت تلقین کن که ما هم همه چیز را فراموش خواهیم کرد ، حتی همان تصاویری که ماشین پلیس از روی مردم  عبور کرد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان