پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

یادداشتی بر قرقاول از ریموند کارور

جرالد تقریبا سی‌ساله، سه سالی می‌شود که زندگی مشترکی با شرلی زنی که دوازده سال از او بزرگتر است را شروع کرده. جرالد که می‌خواهد از ثروت و روابطی که شرلی دارد برای موفقیت خودش در زمینه بازیگری استفاده کند، مدتی‌ست متوجه شده نتوانسته به آنچه که می‌خواهد نزدیک شود. او یک سفر جاده‌ای را با شرلی با یک ماشین سنگین شروع می‌کند. پیشنهادی که بلافاصله شرلی با آن موافقت می‌کند. حالا در طول مسیر آتش اختلافات آنها دوباره شعله گرفته و با رسیدنشان به یک رستوران برای صرف صبحانه از هم جدا می‌شوند. این اختلاف یک قربانی هم دارد. قرقاولی که به گفته جرالد او به عمد زیرش گرفته. پرنده‌ای که باعث شده چراغ جلوی ماشین بشکند انگار باعث عمیق‌تر شدن اختلاف این زن و مرد هم می‌شود.
چیزی که داستان‌های کارور را از هم‌نسلان او متفاوت می‌کند، نگاه ویژه‌اش به زندگی انسان مدرن، عشق‌ها و اختلاف‌های اوست. کارور در این داستان نیز سراغ یک زوج جوان رفته و دغدغه‌ها و مشکلات آن‌ها را به تصویر می‌کشد. قرقاول که حضورش تاثیر مستقیمی در تصمیمات جرالد و شرلی برای ادامه زندگی و جدا شدنشان ندارد، نقش نمادین خود را برای به اوج رساندن این اختلاف بازی کرده و همچون یک قربانی بر سر راه آنها قرار می‌گیرد.
داستان‌های مینیمال کارور که نماینده یک داستان کوتاه واقعی به مثابه برشی از یک زندگی عمل می‌کنند سعی دارند در کوتاه‌ترین زمان ممکن، بیشترین فشردگی انتقال اطلاعات، فضاسازی و شخصیت‌پردازی را به دوش بکشند. و همچون آثار کلاسیک گره افکنی، نقطه اوج، گره‌گشایی را به همراه داشته باشند. که این می‌مینال بودن را می‌توان وامدار تلاش‌های ویراستار او نیز دانست. داستان‌های کارور را علاوه بر یک روایت ساده، کامل و جذاب میتوان بابت نگاه سرشار انسانی آن ستود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

درباره‌ی پیر پسر

فیلم در قد و قواره‌ی تعرف و‌ تمجید‌های اغراق‌ شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین‌ نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که می‌توانست

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد