پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

تفریق از مانی حقیقی

فیلم تفریق از مانی حقیقی داستان زوج جوانی را روایت می‌کند که متوجه می‌شوند زوج دیگری در تهران دقیقا با شکل و شمایل خودشان زندگی می‌کنند. اما با این تفاوت که این زوج تازه یافته شده از طبقه اجتماعی بالاتر و البته صاحب یک پسربچه هم هستند. با این خلاصه در ابتدا ناخواسته ذهن به یاد «شاید وقتی دیگر» بهرام بیضایی می‌افتد. اما فیلم همان ابتدا تعلیق این آشنا بودن چهره‌ها را بر خلااف اثر بیضایی از بین می‌برد. اما از طرفی فرصتی که برای روایت یک داستان ماندگار پیدا می‌کند را از دست می‌دهد. فیلم در یک سوم پایانی با صحنه ورزشگاه دوباره سعی می‌کند خودش را سرپا نگه دارد اما تفریق با سوال‌های مهمی در پیرنگ و همین ‌طور از دست دادن فرصت‌هایی که از آن خوب استفاده نمی‌کند به پایان می‌رسد. این متن را نوشتم که بگویم سال ۹۴ فیلمنامه‌ای نوشته بودم به نام «ماشین پاویون»، فیلمبرداری بنا به دلایلی متوقف شد اما این فیلم مرا به یاد آن انداخت. اگر خیانت یا پیدا کردن یک شریک واقعی در زیر متن فیلم حقیقی جریان دارد. تفکیک نکردن معشوق واقعی و بعد از آن جا به جا شدن معشوقِ شخصیت اصلی با همسرش بخشی از داستان ماشین پاویون بود. یک جایی این دو ایده از دو فیلم به هم می‌رسیدند. یادش افتادم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

درباره‌ی پیر پسر

فیلم در قد و قواره‌ی تعرف و‌ تمجید‌های اغراق‌ شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین‌ نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که می‌توانست

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد