سالها پیش جایی نوشته بودم:
«یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانهای برای هیچ کدوم از این دخترها سروده نشده. هیچکی عاشق هیچ کدوم از این دخترها نشده. چند سال پیش چند تا پسر جوون هم توی این روستا بودن که همشون رفتن جنگ و برنگشتن.»
گفتم تا بیشتر یادم نرفته یه جا یادداشتش کنم.