به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهمه. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی تا چیزی بنویسی، تنها کُشتی گرفتن با ذهن است که راهگشاست. کشتی گرفتن و خسته کردن مغز، تا راه را برای عبور ایدهها باز کند.
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهمه. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی تا چیزی بنویسی، تنها کُشتی گرفتن با ذهن است که راهگشاست. کشتی گرفتن و خسته کردن مغز، تا راه را برای عبور ایدهها باز کند.
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهمه. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی تا
همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر میکنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار میشه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها