این مصاحبهی دوستانه ماحصل برخورد با یک کتاب بود که قطعا ما را رنجانده بود. در واقع این هجو همان کتاب به اصطلاح سینماییست. تازه این مصاحبه عکس هم داشت که فعلا به همین نوشته ها بسنده میکنم. :) مصاحبه شهاب آب روشن با سهند خیرآبادی پیرامون سیاست شبه قارهای با نگاه آنامورفیک به هژمونی آنتروپیک هر دو درگیر کنفرانس هستی شناسی تروماتیک در ژانسینیستی سینمای شمشیر و خون بودیم ، سهند دعوت من رو برای مصاحبه پذیرفت اگرچه می دونستم خیلی خسته است . شهاب : سهند جان می دونم که تو با هژمونی انتروپیک کاملا مخالفی ، من می خوام
۱- ساختار نامنظم ذهن، تاثیر مستقیم بر زبان، نمود در نوشتار. (حال این روزهای من) ۲- به من دینی را معرفی کنید که در آن آدم و حوا به خاطر هندوانه از بهشت رانده شده اند. (حسرت های آفرینش- جلد : در جهان های موازی جبران کرده ایم – فصل : سلطان میوه ها با خط های سبز)
+ الو بفرمایید. – سلام علیکمممم و رحممممت الله ننه جان. +علیک سلام. چرا اینقدر کش می دی این سلام کردنتو؟ – اسلامی شده ننه جان. + چی اسلامی شده؟ – شنود. + شنود چی چی هست؟ – یعنی دارن به طور اسلامی گوش میدن چی میگیم. + گوش می دن! کیا؟ – سربازای گمنام امام زمان. +استغفرا… خجالت بکش. برو باباتو مسخره کن. چه کار سربازای گمنام امام زمان داری؟ از خدا بترس. – باشه. چشم. سلام پدربزرگ رو برسانید و بگویید و رحمت الله. + مرض. – خدا نگهدارتان مادربزرگ گرامی. والسلام علیکم و رحمت الله برکاته.
“به نام او که شفا دهنده است” یک توصیه ی مهم و اقتصادی برای عموم برادران و خواهران سینماگرنما[*] : احتراماً، توصیه می گردد که بیش از این با تبرهای کُند و شکسته ی خود به تَنه ی سخت و ستُرگ “خانه سینمای ایران” ضربه نزنید، چرا که هم جان ناقابل خود را خسته می کنید و هم برایتان توجیه اقتصادی ندارد. لذا پیشنهاد می گردد با توجه به اینکه شما دایه های دلسوزتر از مادر و سینه چاکان سینما پیش از اینکه دغدغه ی سینما و فرهنگ داشته باشید، تمام و کمال در خدمت گیشه و بیشه هستید، هر
– اسم شریفتون ؟ – تف . – فامیلتون ؟ – سربالائی . – آهان … تو سیستم زده شما چند وقت پیش به خاطر مشکل اخلاقیتون از بایگانی اخراج شدید . حالا دوست دارید کدوم قسمت برید ؟ اصلا می خواید منتقلتون کنیم یه شهر دیگه ؟ – نه . همینجا خوبه . مدیرکل تشریف بردن ؟
به دنبال تعیین هیاتی برای تعیین الگوهای مصرف جامعه که بعضاً تعدادی از الگوهای مربوطه را نیز تعیین کرده اند ، بر آن شدیم که ما نیز الگوها یی را در قالب توصیه به شهروندان عزیز ارائه کنیم . توضیح آنکه کسی اجبار ندارد به این توصیه ها عمل کند البته خواندن آنها ضرر ندارد . اینک این شما و این هم توصیه های ما : حمل و نقل شهری : برای کسانی که عجله دارند و نمی خواهند وقتشان در صف اتوبوس تلف شود استفاده از درشکه را توصیه می کنیم . وسیله ای سالم وبدون دود که سازمان
– شما بازداشتید . – به چه جرمی ؟ – به جرم نوشتن متون بی سر و ته. – خب نوشتن متون بی سر و ته که تاثیری نداره . – داره . اگه نداشت نمی نوشتی . – آره . داره . اما واسه خودم . به چه درد کس دیگه ای می خوره ؟ – به درد کسی نمی خوره اما حتما یه معنیایی داره که ما نمی دونیم . می خواد یه پیام مخفی بده . – چرا حرف تو دهن من می ذاری ؟ پیام مخفی به کی ؟ به چی ؟ واسه دل خودم نوشتم
زمان : دو روز مانده به عید بازیگران : یک زن و شوهر *** پرده سریع بالا میرود که کهنه بودنش معلوم نشود زن : ده هزارتومن بده می خوام لوازم سفره ی هفت سین تهیه کنم مرد : ندارم ! اصلا بگو چه چیزهایی لازم داری ، خودم می روم ارزانترشو میخرم . زن : اول از همه سنبل . فکر میکنم یک گلدان تک شاخه ای سنبل حدود دوهزارتومن میشه . مرد : دو هزار تومن ؟ چه خبره ؟ به جاش همون سنبل الطیب را که چند روز پیش از عطاری خریدم بذار تازه یک الطیب هم
اصولا برای حل مسائل ریاضی باید توجه کرد که وقتی در مسابقه ی استقلال و پرسپولیس سربازان حافظ سازمان ملل به گرانی سیب زمینی اعتراض می کنند و کانگ را با رآکتور اتمی می نویسند تعجبی ندارد که پلنگ صورتی به نشانه ی ابراز هم دردی با ابوالهل دست به دامن پیر عیسی شود . اما باید دقت کرد که چون نمی توان در کره ی مریخ گلابی پرورش داد باید در هنگام دور زدن از تقاطع سرعت خود را کم کنیم و دقیقا به همین خاطر است که فرمول آشپزی را یاد نگرفتم . منتهی چون عموی گابریل گارسیا
سلام بنده عزیز. من خوبم، اگر این بندگان بگذارند! تو خوب هستی؟ خوشحالم ک ازادانه حرفهایت را میزنی! لازم است کمی توضیح دهم، شاید از گمراهی بدر ایی؛ البته بزرگ ک شدی خیلی چیزها را میفهمی. در ابتدا بابت از دست دادن هموطنانت مخصوصن سارا متاسفم؛ البته مرگ هم جزیی از پروژه زندگی است. عقل همیشه چیز خوبی است، هیچگاه فراموش مکن. شما ادمیان از ان استفاده میکنید، اما نصف و نیمه و این همه را ب درد سر میاندازد. از عقل استفاده میکنید و با تلاش فراوان رایانه، هواپیما میسازید، جاده میسازید … ولی راهنما و کاتالوگش را استفاده
نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق میکنه. روزهای بعدش انگار دوباره میافتی توی یک سرازیر
سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانهای برای هیچ کدوم از
در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پلهای برای پیروزی آیندهاش بسازد دور از ذهن
داستان نویسی آمریکا را به این صورت دوره بندی میکنند: ۱۸۳۰ – ۱۸۶۵ = دوره ی رمانتیک ۱۸۶۵ – ۱۹۰۰ = دوره ی رئالیسم ۱۹۰۰
«خطر لو رفتن داستان» اولین رمان عطیه عطار زاده تمام تلاش خود را کرده که اثری خاص و قابل توجه به نظر برسد،اما آیا واقعا