پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

کلام صد و هشتاد و ششم

هر روز او می آمد و به من می گفت :سلام ،در جوابش میگفتم ،سلام … روزی که رفت گفت : خداحافظ و من خیلی آرام گفتم : خداحافظ… دیروز آمده بود، من به او گفتم : سلام …  او گفت : فراموش کن مرا!!! …….!؟!؟!؟ نویسنده : این روزا

ادامه مطلب »

کلام صد و هشتاد و سه

و جشنواره تئاتر فجر نشان داد تئاتر هنوز برای سرمایه دارهای با پرستیژی است که وقتی در سالن جشنواره حضور پیدا می کنند چنان همگان را مجذوب خود می کنند که حتی مخاطبین بی بلیط و بی پرستیژ به ناگاه فراموش شده‌ ،‌ پشت در سالن همچون رهگذری به در و دیوار و سالن آدمهای با پرستیژ نگاه می کنند و از آنجا دور می شوند . آری آنجا همه فراموش می شوند . این است مرزبندی‌ای که تئاتر برای انسان ها انجام می دهد . خدانگهدار برشت .  

ادامه مطلب »

کلام صد و هشتاد و یکم

می گفت : آدم حتا به یه رهگذر هم احساس داره ، ما شدیم رهگذر آن گذر…! اما او هرگز از آن ره نگذشت…!!! نویسنده : این روزا

ادامه مطلب »

کلام صد و هشتادم

همیشه من برای دلتنگی هایم می نوشتم ، اما اکنون دلتنگی ام برایم می نویسد! نویسنده : این روزا

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

شاید چون بلد نیستی راه بری، تو زندگیت به هیچ جا نرسیدی؟

یک صحبت طولانی

امروز دهمین سال نبودن باباست، لطفا تسلیت نگویید. سال‌ها پیش از مامان شنیدم که فلانی‌ها برای ده سالگی فوت پدرشان رفته‌اند سر خاک. آن سال

کنش‌های بسیار بسیار تاثیرگذار

این سیکل را بارها و بارها در مورد یک سری افراد دیده‌ایم، نتیجه‌اش را نمی‌دانم. حتی نمی‌دانم این کارها برای فریب دادن خودشان است یا

درباره‌ی «در انتهای شب»

دیدن سریال، آن هم از نوع ایرانی‌اش در این روزها ریسک بالایی‌ست. حداقل باید صبر کرد، تمام شود. شاید از بازخورد مخاطب‌ها و جنس مخاطب‌ها