امشب یک مشت واژه به خوابت می پاشم . فردا سبز می شوند و میوه های یاد مرا ثمر می دهند .

| ۵ نظر

ساعت یک شب می شد وقتی رسیدم آنطرف چهارراه ، برگشت نگاهم کرد و گفت : آتیش داری ؟ نگاهش کردم و خواستم بگویم نه که باز گفت : فندک ؟ با دست اشاره کردم  نه . اما می خواستم بگویم برود آن طرف چهارراه همان پیرمرد کفاشی که کنار وسایلش خوابش برده بین انگشتانش یک سیگار روشن دارد . برود همانجا آتش بگیرد .  ازش دور شده بودم و او هم رویرش را چرخانده بود سمت خیابان و داشت اسلحه اش را جا به جا می کرد . فردایش گفتند که شب گذشته تمام وسایل کفاش سوخته .

| ۶ نظر

تموم فرصتا رو از هم گرفتیم که بهم فرصت بدیم . جالبه ، نه ؟

| ۲ نظر

سه شنبه این مرد برای اینکه دو نوجوان در دریای بندرعباس غرق نشوند ، جان خودش را از دست داد . فردا عصر در کنار اسکله ی شیلات به یاد این مرد بزرگ جمع خواهیم شد و شمع روشن می کنیم . عبداله ژیانفر مردانه رفت .

 

 

 

 

 

 

 

پوستر : مرتضا نیک نهاد

| ۱۵ نظر

از بهار ،از تابستان می گفت، از پاییز و زمستان میگفت:غافل از اینکه اینجا فصلها مرده اند…        اینروزها

نویسنده : این روزا

| بدون نظر

یادآوری بعضی خاطرات واقعا شرم آوره .
شرمم میاد به یاد بیارم که امروز ۲۲ خرداده .
شرمم میاد به یاد بیارم که چگونه با شعور یک ملت بازی شد .
شرمم میاد به یاد بیارم که چگونه حق مسلم یک ملت زیره چکمه های عده ای قلدر پایمال شد .
شرمم میاد به یاد بیارم که با چه شور وذوقی خانواده و دوستانمو تشویق کردم که اول وقت برن رای بدن .
شرمم میاد به یاد بیارم که ملتی را که به دنبال حقوق از دست داده اشان بودن را خس و خاشاک خواندند .
شرمم میاد به یاد بیارم که چگونه آن دختره معصومو به خاک وخون کشیدن وندای آزادی را برای همیشه خاموش کردن .
از یاداوری مسائل مربوط به انتخابات ۸۸ شرمم میاد.نیدونم چگونه بعضی ها با افتخار ازاون یاد میکن و اونو نشانه ی بزرگی ملت ایران میدونند ؟
چگونه میتونند زندانهارو با مردمشون پر کنند ؟
چرا صدای ملتو نمیشنوند ؟ شایدهم اشکال از صدای ملتست ؟ اینها که ازهر نقصی مبرا هستند .
حرف زیاده ولی شرمم میاد که به یادبیارم ، شرمم میاد …

نویسنده : فسیل زنده

| ۱۰ نظر

دیده شده در شهری مردم شب ها در پارکی به پیک نیک می رفتند . ساعاتی نگذشته که چند جوان شروع می کنند مثلاً به کتک کاری همدیگر تا اینکه مردم وحشت زده و هراسان وسایل خود را جمع کرده و از محل دور می شدند . ماموران جوانان را دستگیر کرده و با خود می برند و باز فردا شب این جریان تکرار می شود و چندین شب دیگر باز این اتفاق تکرار می شود . اینکه اگر این افراد ارازل اوباش هستند که چرا به صورت موقت بازداشت می شوند . اگر جز ارازل این مملکت حساب نمی آیند قصدشان از این عمل چیست ؟

پ . ن : بدیهی ترین جوابی که به ذهن نگارنده می رسد این است که این افراد با هدف قبلی تنها برای پراکنده کردن مردم دست به همچین اقدامی می زنند .

| ۸ نظر

نمیدانم کدامین واژه معنای تو را میدهد وقتی که همه سخنان تو به سکوت ختم میشود؟!…   اینروزا

نویسنده : این روزا

| بدون نظر

روزی سه وعده سکوت برای این نیمه جان مفید است .

| بدون نظر

انگار جلوی کوه بایستی و فریاد بزنی و کوه جوابی ندهد / تمامشان روزی به ناچار از سینه ات پر می کشند

| بدون نظر