فیلم All Hands on Deck ساخته کارگردان فرانسوی گی‌یوم براک محصول سال ۲۰۲۰ داستان سه جوان را روایت می‌کند که مجبورند چند روزی را در یک اردوگاه تابستانی در یکی از شهرهای توریستی فرانسه با هم سپری کنند. چیزی که بیش از هر چیز در این فیلم به چشم می‌خورد سادگی در داستان و روایت است. فیلم همان‌طور که بی‌ادعا با شوخی‌های کوچک شروع می‌شود همان‌طور ادامه پیدا کرده و تمام می‌شود. شخصیت‌ها سیر تغییر و تحولات خودشان را طی می‌کنند. در چالش‌های ناخواسته‌، آن روی خودشان را به نمایش می‌گذارند و در انتها با تقدیری که برایشان رقم خورده کنار می‌آیند. فیلم اگر چه در کارگردانی و یا تدوین چیز چشم‌گیری برای ارائه ندارد اما در شیوه روایت و آن سادگی که پیش‌تر به آن اشاره کردم یکدستی ویژه‌ای دارد. سادگی در دکوپاژ، تدوین،‌ بازی‌ها و حتی انتخاب لوکیشن. فیلم اگر چه به نوعی یک اثر توریستی به حساب می‌آید که هدفش معرفی یک منطقه پُر پتانسیل برای گذراندن تعطیلات است اما با همین حال از روی ناولی به اسم «بدن‌های گرم» نوشته‌ی دونالد آر.موریس اقتباس شده و به نظر می‌رسد احساسات درونی بیشتری از شخصیت‌ها را به مخاطب عرضه کرده اما فیلم تنها بخشی از آن را به نمایش گذاشته است. آن‌جا جوان‌ها شکست و پیروزی و تجربیات جدیدی را در یک تعطیلات کوتاه مدت از سر می‌گذرانند. تعطیلاتی که حتی پس از تمام شدن فیلم ادامه پیدا می‌کند.
اگر علاقمند به دیدن فیلمی جذاب اما ساده هستید که گره‌های داستانی زیادی نداشته باشد دیدن این فیلم پیشنهاد می‌شود. مخصوصا که در هفتادمین دوره جشنواره برلین هم حضور داشته.

| بدون نظر

گاهی تصوری کاذب از جایگاه خودم پیش باقی افراد دارم که در واقعیت هیچگاه در آن جایگاه نبوده‌ام.
تصورات و گاهن «توقعات» بی‌جای من آنقدر دور و خارج از دسترس هستند که همچون غریبه‌ای جلوه می‌کنم که مستحق فاصله‌ای مشخص از سایرین‌ام.
با این حال تاکید مکرر دیگران (با رفتار و گفتارشان در لفافه بر آن جایگاه دون) آزار دهنده است و تلاش صوری برای پررنگ نشان دادن وجه‌های کم‌اهمیت در ارتباطات (قلب واقعیت)، چیزی از این فاصله‌ای که خواسته یا ناخواسته شکل گرفته کم‌ نمی‌کند.

| بدون نظر

گاهی شب‌ها که می‌خوابم غمگینم، و صبح‌ها که بیدار می‌شوم غمگین‌تر.

| بدون نظر

اگر دوست دارید تعدادی جملات قصار در قالب دیالوگ‌های یک خرس پاندا و اژدها را بخوانید خواندن کتاب «پاندای بزرگ و اژدهای کوچک» شاید گزینه‌ی بدی نباشد. کتابی که بخش زیادی از آن را تصویرسازی‌های خالقش که کتاب را در دوران پاندمی کرونا نوشته شامل می‌شود. نسخه الکترونیکی از این کتاب وجود دارد که دستیابی‌اش را راحت‌تر کرده. از مهمترین بخش‌هایش می‌توان به این پاراگراف اشاره کرد که در چندین بریده از کتاب به طور نمونه آورده شده است:
اژدهای کوچک گفت: «یه روز جدید و یه شروع جدید!
پاندای بزرگ پرسید: «کدومش مهم‌تره، سفر یا مقصد؟»
اژدهای کوچک گفت: «همسفر.»
«پاندای بزرگ و اژدهای کوچک» کتاب سبکی‌ست که چند دقیقه‌ای خوانده می‌شود اما برخی بخش‌های آن تا مدت‌ها در ذهن ماندگار می‌شود. کتابی که به گفته نویسنده‌اش ماحصل مطالعه‌‌ی آئین بودائی‌ست. برای همین درآمیختگی متن با تصویرسازی‌ها یادآور نقاشی‌های شرقی‌ست. جایی که متن و نقاشی برای ورود به دنیای ذهنی هنرمند در کنار هم می‌نشینند. این کتاب نوشته جیمز نوربری‌ست که در نشر میلکان توسط نازنین فیروزی ترجمه شده است.

| بدون نظر

فقط زمان بیشتری‌ می‌خواهم که در آن،
به دوست داشتن تو ادامه بدهم…

| بدون نظر