مدتی پیش به پیشنهاد دوستی کتاب پسر عیسا نوشته دنیس جانسون را تهیه کردم. کتابی که اخیرا فرصتی دست داد تا داستان‌های کوتاهش را بخوانم. دنیس جانسون نویسنده آلمانی که در آمریکا مدتی شاگرد ریموند کارور بوده این مجموعه داستان را از دوران بی خانمانی‌اش که از پی اعتیاد و طلاق از همسرش گذرانده بود نوشته است، مجموعه‌ای که بیشتر دلیل شهرت را هم شامل می‌شود. داستان‌های این مجموعه علاوه بر روایت‌های جذاب از دید شخصی که اعتیاد دارد ترجمه خوب پیمان خاکسار خواندنی‌ترش کرده. برای علاقمندان به داستان کوتاه پیشنهاد می‌شود، علی‌الخصوص که برخی روایت‌ها می‌تواند در ذهن خواننده جرقه‌هایی برای ایده‌های بدیع و جذاب بوجود بیاورد. برخی منتقدین این یازده داستان کوتاه دنیس جانسون را به خاطر راوی یکسان و بهم‌پیوستگی موضوعی یک رمان در نظر می‌گیرند. این کتاب در نشر چشمه توسط پیمان خاکسار به فارسی ترجمه شده است.

| بدون نظر

حداقل در این صدو چند سال گذشته، روسیه کم نویسنده و موزیسین و فیلمساز و انواع هنرمند به جهان معرفی نکرده، با اون عقبه‌ی فرهنگی، چه بر سر ملت روسیه اومده که در جنگ اخیر در اکراین سربازان روس از هر نوع جنایتی کم
نگذاشتند؟
چرا تولستوی، شوستاکوویچ و تارکوفسکی هیچ نقشی در تربیت آیندگان ایفا نکردند؟ شاید جواب بی‌ربطی باشه اما فکر می‌کنم کاری که حکومت‌ها با ذهن و فکر یک ملت می‌کنن سال‌ها اثرات مخربش باقی می‌مونه‌. و می‌تونه به مرور چند نسل رو نابود کنه. در جوامعی که حکومت‌های تمامیت‌خواه بر سر کارند، عبارت «من سیاسی نیستم» بیشتر شبیه به یک جکه وقتی از کودکی انواع ویروس‌ها رو روی سیستم‌عامل مغزت پیاده کردند.

| بدون نظر

حاوی اسپویل:
تب پتروف ساخته‌ی کارگردان روس کیریل سربرنیکوف محصول سال ۲۰۲۱ روایت ذهن خلاق یک تصویرگر آثار کمیک را به نمایش می‌گذارد. روایتی تودرتو که پیش از هر چیز یادآور آثار میشل گندری کارگردان فرانسویست.
چیزی که فیلم را چند لایه می‌کند، ارجاعاتی‌ست که در طول داستان به گذشته و حال داده می‌شود. زن برفی که حالا بلیط جمع‌کن اتوبوس شده نقطه‌ی آغاز و پایان فیلم است. پیش از صحنه‌ی پایانی، پتروف وارد خانه می‌شود، خانه‌ای که با یک حرکت دوربین تبدیل به ماکت همان خانه می‌شود. پتروف پشت پنجره آمده و بی‌هیچ حرف اضافه‌ای نشان می‌دهد که تمام روایت‌های پیش از آن تصاویر ذهنی اوست. اون تنهای تنهاست. فرزندش تصویری ذهنی از دوران کودکی خود اوست. و حتی پیش از صحنه‌ی سفینه فضایی او در کمیک‌استریپش فریم معلق ماندن کودک میان زمین و سفینه را کشیده است. او تخیلات دوران کودکی‌اش و حضور آدم‌فضایی‌‌ها رو متیف‌ گونه تکرار می‌کند (دوستش، مسافر اتوبوس، حضور سفینه در آسمان و حتی همسرش زمانی که عصبانی می‌شود با آن چشمان سیاهش) یادآور حضور موجودات خیالی هستند. همان موجوداتی که پایه و اساس کمیکی‌ست که در حال کشیدن آن است.
فیلم علاوه بر ابعاد سیاسی و نقدهایی که به شرایط جامعه دارد، خالی از ارجاعات روانکاوانه نیست. تب پتروف فیلم یک‌بار دیدن نیست. اثری که برای کندوکاو در روابط، شخصیت‌ها و نشانه‌های آن شما را به دوباره دیدن دعوت می‌کند.

| بدون نظر