سلام ۱. تبریک : جشنواره اردی بهشت تمام شد و من برای سومین بار در اختتامیه نتونستم حضور داشته باشم. اما خیلی دوست داشتم لحظه اختتامیه پیش بینی خودم رو برای جایزه گرفتن محمود شهبازی و ایمان رضایی بنویسم و جلو جلو بهشون تبریک بگم. من قبل از نمایش تو جشنواره فیلم رو دیدم و به خود عوامل هم گفتم که این فیلم امسال می تونه جایزه بگیره… اون لحظه برای من داشت یه فیلم سینمایی رخ می داد تو یزد. نصیب گرگ بیایون نکنه . به هر حال به محمود شهبازی. خانم آینه. روح ا… بلوچی . یوسف محمود پور. ایمان رضایی
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر