پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

وقتی گرسنه باشم…

یکشنبه ظهر از فلکه شاه حسینی ، یه سر بطری آب معدنی رو شوت کردم تاسر کوچه . در همین حال داشتم موسیقی هم گوش می دادم . سر بطری رو تا جلوی در خونه آوردم. جلوی خونه که رسیدم دو نفر موتور سوار جلوی در ایستادند و ساعت را پرسیدند.گوشیم رو در آوردم تا از روی گوشی ساعت رو بگم که یکیشون  با یک کارد آشپزخونه به طول ۳۵ الی ۴۳  سانتی متر به سمتم اومد و به زور کارد ، گوشیم رو از دستم کشید. چند راه وجود داشت : ۱. گوشی رو ندم و شاید کارد به

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

درباره‌ی پیر پسر

فیلم در قد و قواره‌ی تعرف و‌ تمجید‌های اغراق‌ شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین‌ نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که می‌توانست

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد