از ماهِ خدا تنها غذا نخوردنش را بلدم ولا غیر…/ از زندگی کردن تنها خوردن و خوابیدنش را بلدم ولا غیر…/ از دوستی تنها توقعش را بلدم ولا غیر…/ از رسم و رسوم تنها شکستنش را بلدم ولا غیر…/ از اشتباه تنها تکرارش را بلدم ولا غیر…/ از مرگ تنها ترسیدنش را بلدم ولا غیر …/ در این دنیای بزرگ تنها خودم را می بینم ، ذهنم تنها منفی می بافد ، درونم لجنزار بزرگیست ، عقل من تنها بی خیالی میداند و زبانش پر از یاوه است ولا غیر…/
نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق میکنه. روزهای بعدش انگار دوباره میافتی توی یک سرازیر
سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانهای برای هیچ کدوم از
در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پلهای برای پیروزی آیندهاش بسازد دور از ذهن
داستان نویسی آمریکا را به این صورت دوره بندی میکنند: ۱۸۳۰ – ۱۸۶۵ = دوره ی رمانتیک ۱۸۶۵ – ۱۹۰۰ = دوره ی رئالیسم ۱۹۰۰
«خطر لو رفتن داستان» اولین رمان عطیه عطار زاده تمام تلاش خود را کرده که اثری خاص و قابل توجه به نظر برسد،اما آیا واقعا