خاطره خوبی بود ، بعد از مدتی تمام دست اندر کاران سینما را یکجا دیدیم… ۱- عمادالدین عمادی ۲ – محمد علی قویدل ۳- ابراهیم پشتکوهی ۴- رهبر امامدادی ۵ – مهدی بهرامی ۶ – فرهاد فرزاد امیر ابراهیمی ۷- امیر مینابیان ۸ – علی عسکری ۹ – مهراب بهرامی ۱۰ – ایمان رحیمی ۱۱- فرشید ایرانپرست ۱۲ – محسن رئیسی ۱۳- حامد بردبار ۱۴-روح اله بلوچی ۱۵- احسان رضائی ۱۶- ایمان رضائی ۱۷- محمود شهبازی ۱۸ – صغری لکزائی فر ۱۹ – مسعود میزائی ۲۰ – مسعود دیرباز ۲۱- سمیرا بی طمع ۲۲- فریده گرمساری ۲۳- مرضیه دهقانی ۲۴-
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر