پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

این نوشته هیچ عنوانی ندارد

۱.      چندی پیش در بالاترین با لینکی مواجه شدم که خبر از اتفاقاتی را می داد که پیش بینی اش دور از ذهن نبود . نویسنه مطلب دو مورد از شواهدش را که در برنامه های صدا و سیما دیده بود عنوان کرده بود ؛ در سریال یا تله فیلمی که یکی از شبکه ها پخش کرده بود دزدی از جایی چیزی را ربوده و فرار می کند ، این کاراکتر  بر خلاف تمام دزدهای تلویزیونی به جای پوشیدن لباس سیاه یا تیره لباس سبز به تن کرده بود و دیگری در برنامه مستندی که در سطح شهر تهران ساخته

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

درباره‌ی پیر پسر

فیلم در قد و قواره‌ی تعرف و‌ تمجید‌های اغراق‌ شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین‌ نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که می‌توانست

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد