پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

سی ام هم که تموم شد پس تاییدیه نظرات چی شد؟

سلام  ببخشید که کمی امروز دیر شد…  یکی از امتحانات سخت الهی رو که استاد کارآفرینی امروز برگزار کرد رو با موفقیت پشت سر گذاشتم… البته زیاد هم مطمئن نیستم که موفق شدم ولی بد نبود. امروز هم به خاطر امتحانم کمی دیر به وبلاگم سر زدم.  عنوان مطلب هم از دوستیه که تا امروز منتظر بود که نظرات تائید بشه و هنوز هم خودش رو معرفی نکرده …  به هر حال امروز روزیه که داستانهای کوتاهی که برام اومده رو به نمایش بذارم و خوشحالم که دوستانم تو این مسیر من رو کمک کردند…  البته ارزش گذاری همیشه برای آثار هنری و ادبی کمی سخت به نظر می رسه…

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

درباره‌ی پیر پسر

فیلم در قد و قواره‌ی تعرف و‌ تمجید‌های اغراق‌ شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین‌ نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که می‌توانست

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد