ک : حالت خوبه حسین آقا ؟ ح : خیلی ممنون . ک : سر حال نیستی…!؟ ح : نه . ک : چرا … کسل به نظر می یای. مثل اینکه دیشب خوب نخوابیدی ؟ هان؟ ح :چرا آقا . دیر خوابیدم . ک : ولی این حالتت حالت کم خوابی نیست . بیشتر دلخوریه تا کم خوابی . درسته ؟ ح : نه . دلخورم نیستم . ک : چرا . دلخوری . ح : می گم آقا… بلا نسبت . بلا نسبت . بلا نسبت . این مردم پشته ی خراب شده معرفتشون از معرفت طاهره خانم
نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق میکنه. روزهای بعدش انگار دوباره میافتی توی یک سرازیر
سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانهای برای هیچ کدوم از
در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پلهای برای پیروزی آیندهاش بسازد دور از ذهن
داستان نویسی آمریکا را به این صورت دوره بندی میکنند: ۱۸۳۰ – ۱۸۶۵ = دوره ی رمانتیک ۱۸۶۵ – ۱۹۰۰ = دوره ی رئالیسم ۱۹۰۰
«خطر لو رفتن داستان» اولین رمان عطیه عطار زاده تمام تلاش خود را کرده که اثری خاص و قابل توجه به نظر برسد،اما آیا واقعا