——————————————————————————————————————– نه منتقد تئاتر هستم و نه آنچنان اطلاعات زیادی از تئاتر دارم و این متن تنها نظرات شخصی من نسبت به آخرین اثر ابراهیم پشتکوهی است . حدسم درست بود و آخر هم درست از آب در آمد و آن هم اینکه پشتکوهی در اثرش تغییر ایجاد می کند . حتی در اجراهای آخر . و اینکه چرا نتوانستم کار را در همان روزهای اول که دیگر از همه جوانب آماده اجرا بود ببینم را از کم سعادتی خودم می دانم . این جمله که می گویند داور تئاتر معمولا در آخر سالن می نشیند تا اینکه توانائی بازیگر
فیلم در قد و قوارهی تعرف و تمجیدهای اغراق شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که میتوانست
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی
همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر میکنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار میشه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد