*** رابطه ی چندان خوبی با سینمای هالیوود ندارم اما بوده اند فیلم های هالیوودی که برای همیشه در ذهنم نقش بسته اند که الان زمان مناسبی برای پرداختن به آنها نیست . فیلم بی وفا یکی از آن فیلم هائی بود که قبل از دیدنش تعریفش را خیلی شنیده بودم تا اینکه فرصتی پیش آمد و بالاخره دیدمش . یکی از صحنه های درخشان فیلم هم مربوط میشود به لحظه ای که نقش اصلی فیلم در مسیر بازگشت به خانه در مترو یاد خاطرات یک ساعت پیش خود می افتد . که البته این صحنه هم مدیون بازیگری خوب
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم