سلام بنده عزیز. من خوبم، اگر این بندگان بگذارند! تو خوب هستی؟ خوشحالم ک ازادانه حرفهایت را میزنی! لازم است کمی توضیح دهم، شاید از گمراهی بدر ایی؛ البته بزرگ ک شدی خیلی چیزها را میفهمی. در ابتدا بابت از دست دادن هموطنانت مخصوصن سارا متاسفم؛ البته مرگ هم جزیی از پروژه زندگی است. عقل همیشه چیز خوبی است، هیچگاه فراموش مکن. شما ادمیان از ان استفاده میکنید، اما نصف و نیمه و این همه را ب درد سر میاندازد. از عقل استفاده میکنید و با تلاش فراوان رایانه، هواپیما میسازید، جاده میسازید … ولی راهنما و کاتالوگش را استفاده
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان