پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

خیابانوشته

۱. این شعر که کاملا جدی و احساسیست را توی جوی آب رها کرده اند همانطور که هنوز کاملا  بند نافش بریده نشده  ۲ . مغازه ی خاک گرفته ی بی صاحب آدمکی خفته در جعبه ی کاغذی من ۳ . و هنوز در کف زنان بی آبرویی که خودشان خبر ندارند بی آبرو شده اند حالا که ماشین بزرگ به همه ی مان برچسب زده است

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها