و جشنواره تئاتر فجر نشان داد تئاتر هنوز برای سرمایه دارهای با پرستیژی است که وقتی در سالن جشنواره حضور پیدا می کنند چنان همگان را مجذوب خود می کنند که حتی مخاطبین بی بلیط و بی پرستیژ به ناگاه فراموش شده ، پشت در سالن همچون رهگذری به در و دیوار و سالن آدمهای با پرستیژ نگاه می کنند و از آنجا دور می شوند . آری آنجا همه فراموش می شوند . این است مرزبندیای که تئاتر برای انسان ها انجام می دهد . خدانگهدار برشت .
نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق میکنه. روزهای بعدش انگار دوباره میافتی توی یک سرازیر
سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانهای برای هیچ کدوم از
در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پلهای برای پیروزی آیندهاش بسازد دور از ذهن
داستان نویسی آمریکا را به این صورت دوره بندی میکنند: ۱۸۳۰ – ۱۸۶۵ = دوره ی رمانتیک ۱۸۶۵ – ۱۹۰۰ = دوره ی رئالیسم ۱۹۰۰
«خطر لو رفتن داستان» اولین رمان عطیه عطار زاده تمام تلاش خود را کرده که اثری خاص و قابل توجه به نظر برسد،اما آیا واقعا