۳۰ فروردین ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

هق‌هق

 هق‌هق  سمفونی حرف‌های  نگفته است سروده‌ایم نشنیده‌ای حرف‌هایی هست هنوز که نشنیده‌ای  نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای نشنیده‌ای دیدی؟ حوصله خواندن تک تکشان را هم نداری حتی نمیدانی تعدادشان چقدر است لباس حوصله ی تو  به اندازه ی تن حرف های من  نبود هنوز حرف های نگفته‌ای هست   پ.ن : مولف با علم بر اینکه سمفونی را می نویسند نه آنکه بسرایند برای شرح حال بهتر خود از فعل سرودن استفاده کرده است.

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

در حال و هوای این روزها

نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق می‌کنه. روزهای بعدش انگار دوباره می‌افتی توی یک سرازیر

سوسوهای روستایی در دور دست

سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانه‌ای برای هیچ کدوم از

در باب شکست خوردن

در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست‌. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پله‌ای برای پیروزی آینده‌اش بسازد دور از ذهن