پی یر خوزه که همه او را خوزه صدا می زدند و او اصلا از این اسم خوشش نمی آمد، صبح زودتر از همیشه از خواب بیدار شد، جلوی آینه رفت و احساس کرد که باید ریش هایش را بزند. همیشه فکر می کرد بخش سفید ریش ها که از زیر چانه شروع می شود و تا زیر لب ادامه پیدا می کند توازنی با باقی ریش های سیاه ندارد. اول صورتش را با آب توی لگن شست . کف صابون درست کرد و تمام صورتش را کف زد. مثل همیشه از زدن سبیل ها شروع کرد و رسید به
نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق میکنه. روزهای بعدش انگار دوباره میافتی توی یک سرازیر
سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانهای برای هیچ کدوم از
در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پلهای برای پیروزی آیندهاش بسازد دور از ذهن
داستان نویسی آمریکا را به این صورت دوره بندی میکنند: ۱۸۳۰ – ۱۸۶۵ = دوره ی رمانتیک ۱۸۶۵ – ۱۹۰۰ = دوره ی رئالیسم ۱۹۰۰
«خطر لو رفتن داستان» اولین رمان عطیه عطار زاده تمام تلاش خود را کرده که اثری خاص و قابل توجه به نظر برسد،اما آیا واقعا