۱- در پستی که پیش از این برای اعلام نتایج جایزه داستان های ده کلمه ای منتشر شد اسم سه دوست از قلم افتاد. خانم کاملیا کاکی که در مراحل پیش از داوری کمک ما بودند ، جلیل درویشی که بی حضور این عزیز برگزاری این جایزه ممکن نبود و همچنین محسن مریدی که بخش گرافیک و تبلیغات این جایزه را به عهده گرفت. با تشکر از این عزیزان. ۲- در اسم تعدادی از شهرها در کنار اسامی شرکت کنندگان اشتباهی رخ داده بود، یکی از داستان به اشتباه شماره گذاری شده بود و همچنین در نام فایل PDF نهایی
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان