پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

مثلا مناظره

کمی از این مناظره ی آبکی و خنده دار نگذشته بود که توی یکی از همین شبکه های اجتماعی، عکسی دیدم از شخصی که چهار سال پیش توی یکی از خیابان های بزرگ پایتخت دستش را بالا برده بود و جمعیت حاضر هم همین طور. عکس حالا دیگر ناراحت کننده است. آدم بت سازی نیستم و تلاشم همین است که همه چیز را واقع بینانه ببینم. کسی که برای دفاع از حقوق از دست رفته ی ملتی بیش از هشتصد روز را در حصر خانگی  مانده کجاست که ببیند چه بر سر مملکت آورده اند؟ کاری کرده اند که روز

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها