پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

برگی از درخت خاطرات

روزی که پدرم من رو برای اولین آزمون رانندگی به آموزشگاه رسوند، قبل از پیاده شدنم گفت: -امیدوارم قبول نشی من متعجب دلیلش رو پرسیدم و در جواب شنیدم: – تا باور نکنی خیلی بلدی! تا یادت نره تلاش کنی! اونروز با تمام قوا رفتم که قبول بشم و به پدرم ثابت کنم خیلی بلدم و مدت‌ها طول کشید تا عمیقا به اونچه گفت ایمان آوردم!

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان

یک تصادف ساده

اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر