من یک خشم ناشناخته دارم که جدیدا میفهمم هست. و به طور ناخودآگاه در فیلمهام، در رفتارهای عادی روزانهم، در فعالیتهام در شبکههای مجازی خودش رو نشون میده. من یک خشم فروخوردهی پیر دارم که نمیدونم دقیقا چند سالشه، و شاید در اولین تحریک توسط یک محرک خارجی خودش رو نشون بده و با هر بار نمودش جوون و جوونتر بشه..من یک خشم فرو خوردهی پیر دارم. صدای موزیک گود فلینگ… تیتراژ پایانی
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم