شاید این چند ساله با واژه اختلاسگر و آن هم از نوع چندهزارمیلیاردیاش آشنا شده باشیم اما از مهمترین اختلاسگران این مملکت که همان اختلاسگران فرهنگیاند غافل شدهایم. چهل سال پیش با جریانی به اسم انقلاب اسلامی امید این میرفت که فیلمفارسیهای پیش از آن به طاقچهی تاریخ رفته و دوباره به آن دوران سطحی سینما بازنگردیم. اگرچه در دهه شصت تلاشهای مهمی شد و فیلمهای مهمی در تاریخ سینمای این مملکت ساخته شدند اما با شروع دهه هشتاد و سرازیر شدن انواع فیلمهای مبتذل به بدنهی سینمای این مملکت از اجارهنشینها و مسافران به عروس خوشقدم و عروس فرنگی
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر