درباره The Favourite
آخرین اثر یورگوس لانتیموس (The Favourite) داستان دختری به نام ابیگل را روایت میکند که برای دیدن و رساندن نامهای از طرف مادرش به دختر خاله خود سارا که سوگولی ملکه «آن» است به دربار ملکه وارد میشود. سارا او را به اکراه میپذیرد اما ابیگل به سرعت خودش را پیش ملکه آن عزیز کرده و با ازدواج با یکی از جوانان دربار جایگاه خود را پیش ملکه محکمتر میکند. از طرفی حضور ابیگل در کنار ملکه و شکلگیری رابطه عاطفی با او باعث میشود سارا از طرف ملکه طرد شده و حتی از انگلستان او را نیز بیرون کنند. اما از طرفی نبود سارا باعث میشود که اوضاع روحی و جسمانی ملکه رو به وخامت بگذارد. ملکه زمانی متوجه میشود که احتمالا عامل جدایی او و سارا ابیگل است که دیر شده. تفاوتی که این فیلم با آثار پیشین همین کارگردان دارد در خلق جهانی بدیع و تازه است که تا پیش از کشتن گوزن مقدس در کمتر اثر سینمایی دیدهایم. از خانواده غیر قابل پیشبینی فیلم دندان نیش گرفته تا گروه آلپز در فیلم آلپز و همین طور آن عمارت سورپرایز کننده در فیلم خرچنگ. بعد از فیلم کشتن گوزن مقدس ما خودمان را برای دیدن لانتیموسی آماده کردهایم که نمونه آن در هالیوود کم نیستند. درست عین فیلم «دیگران» که نیکل کیدمن هم در همان نقشآفرینی کرده بود. (The Favourite) دوباره ما را به یاد هالیوود و ژانر فیلمهای تاریخیاش میاندازد، نه دنیای فیلمهای قبلتر خودش. مخصوصا نورپردازی فیلم Barry Lyndon ساختهی استنلی کوبریک که این فیلم هم تلاش میکرد با نور شمع و مشعل برای تصاویر شب در واقعیتر نشان دادن آن فضا تلاش کند. شاید بتوان گفت تنها امضای لانتیموس بعد از تمام این چرخشها که در چند فیلم اخیر شاهد آن هستیم، تغییر آدمها و موقعیتشان است. حتی اگر درام خود حامل این تغییر به صورت