سوختن
سوختن نه تنها یک داستان عاشقانه که یک نگاه انتقادی به فاصله طبقاتی، له شدن اقشار کم در آمد توسط سرمایهدارن و در انتها انتقام یکی از همان فرودستان را به تصویر میکشد. پدر جونگ که خود وارد بازی سرمایهداری نشده و به زندگی در محله سرمایهداران سئول (گانگنام) تن نداده نمادی از آن خشم افراد فرودست جامعه است. او این خشم را با کلکسیونی از چاقوهای مختلف در گاوصندوق خود دفن کرده اما باز در یکی از درگیریهایش نتوانسته کامل آن خشم را کنترل کند و در اثر زد و خورد و مجروح کردن نفر مقابل به یک سال و نیم حبس محکوم میشود. جونگ در نهایت با همان خشم فوران شده که به نوعی از پدرش به ارث برده و با همان چاقویی که پدرش به یادگار گذاشته بن را میکشد. هر کدام از آن گلخانههایی که بن به آتش میکشد یک انسان فراموش شده، یک قشر آسیبپذیر همچون شین هایی-می است. آتش زدن انگار فراموش کردن است، درست همان کاری که پدرش با فقدان مادر جونگ انجام داده بود. پس از رفتن مادر جونگ، پدرش میخواهد که جونگ لباسها و وسایل مادرش را آتش بزند. انگاربا آتش زدن همه چیز فراموش میشود. پس از ناپدید شدن هایی-می متوجه خواهیم شد مساله فیلمساز مساله یک خیانت یا فراموشی شدن معشوق نیست. مساله درگیری بین دو قشر فاصله دار اجتماعیست. بن برای تفریح هرازگاهی یکی از آنها را حذف میکند. او این را به عنوان یک کار مهم و همیشگی در نظر میگیرد. سوختن. اما این بازی تا زمانی ادامه پیدا میکند که جونگ که تا انتهای فیلم جوانی آرام و تو دار است تبدیل به یک صدای معترض میشود. او که در اواسط فیلم به هایی-می گوید چرا جلوی غریبهها لخت میشوی خودش پس از کشتن بن همان کار را میکند. او پس از در آوردن لباسش که به