دورتادور دنیا
شهاب

۲۱- دورتادور دنیا (اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند)

«اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند» نمایشنامه‌ای از نغمه ثمینی نمایشنامه‌نویس ایرانی‌ست که آن را در سال هشتادوچهار برای یک اجرای صحنه‌ای به نگارش درآورده است. داستان همان داستان سیاوش شاهنامه است که می‌خواهد از آتش عبور کند. اما این بار ثمینی با خلاقیت خود لحظه عبور سیاوش از آتش را به داستان جداگانه‌ای تبدیل کرده. داستانی سراسر استعاره و نماد. متن با خواب سیاوش شروع می‌شود. همچون ابتدای نمایشنامه هملت. در آنجا هملت با روح پدرش روبرو می‌شود اینجا مادر سیاوش به خواب او می‌آید. مادر به او دلگرمی می‌دهد که آتش همیشه سوزاننده نیست. سیاوش با ترس سوختن در آتش پا در این راه پر خطر می‌گذارد. حضور سیاوش در آتش به سه بخش تقسیم می‌شود. او با سه نفر روبرو می‌شود. ابتدا سرباز بدون سری که در جنگ کودکان، مردان و زنان زیادی را کشته و به آنها تجاوز کرده. حالا از سیاوش می‌خواهد که در آینده که سردار سپاهی شد از جنگیدن سرپیچی کند تا او دوباره به سر قطع شده‌اش برسد. تنها در این صورت است که معشوقه‌اش او را به خانه راه می‌دهد. سیاوش این را می‌پذیرد. در ادامه مسیر عبور از آتش دومین شخصی که بر سر راهش قرار می‌گیرد، زنی‌ست که سالهاست فرزندش به دنیا نیامده. زن از سیاوش می‌خواهد که به صدای فرزندش گوش دهد. جنین می‌تواند به او بگوید که چگونه بدنیا خواهد آمد. سیاوش به صدای جنین گوش می‌دهد. او می‌گوید تنها در سرزمین اجدادی خودش به دنیا می‌آید. جنین در ادامه به سیاوش می‌گوید زمانی که در گذشته درخت بوده درخت پیری به او گفته که شخصی به نام سیاوش سرزمینی بنا خواهد کرد که هر انسان تبعید شده‌ای در آن آرام خواهد گرفت و در آن شهر برای همه جا هست. از همین رو سیاوش به زن باردار قول می‌دهد که پس از خروج از آتش و در هنگام

ادامه مطلب »