
انیمیشن تهران تابو ساخته علی سوزنده، تلاقی چند داستان ممنوعه است. پسری نوازنده در یک مهمانی شبانه در تهران با دختری رابطه برقرار میکند. دختر برای اینکه بتواند خودش را کماکان باکره معرفی کند پسر را مجبور میکند که هزینه عملش را تهیه کند. پسر در یک خانه مجردی همسایه زنیست که به شغل تنفروشی مشغول است و زن باید پول آزادی شوهرش را از زندان تهیه کند، قاضی حاضر نیست که طلاق زن را از شوهرش بگیرد و او را به رابطه با خودش مجبور میکند و از طرفی خانهای در اختیار زن قرار میدهد، زن و پسر کم
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی
همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر میکنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار میشه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها