۳۰ فروردین ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

من اولگا هپنارووا

اولگا دختری ساده، ساکت و درونگرایی‌ست و این ساده بودن به حدی‌ست که حتی به قول مادرش شهامت زیاد برای خودکشی کردن هم از او گرفته. اما جامعه و اطرافیان و کمی سرکشی خودش در طول زمان او را به جایی می رساند که دست به قتل عام می‌زند. او نه تنها توجه جامعه را به خودش جلب می‌کند بلکه کاری می‌کند که خودکشی خودش به دست قانون اتفاق بی‌افتد. او به مرور زمان شهامت مورد نیازش را پیدا کرده و تصمیم بزرگش را عملی می‌کند و کمی بعد برای اولین بار واژه «قربانی خشونت» را در دادگاه به قاضی

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

در حال و هوای این روزها

نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق می‌کنه. روزهای بعدش انگار دوباره می‌افتی توی یک سرازیر

سوسوهای روستایی در دور دست

سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانه‌ای برای هیچ کدوم از

در باب شکست خوردن

در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست‌. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پله‌ای برای پیروزی آینده‌اش بسازد دور از ذهن