برای جواد قاسمی چیزی که فیلم کشتزارهای سفید را چند سر و گردن از فیلم لِرد بالاتر قرار میدهد، جهان خلق شده توسط مولف است. جهانی آزاد و رها که در آن سینماگر به عنوان یک خالق، شخصیتها را در یک نظام معنایی به درستی در کنار یکدیگر قرار میدهد. شخصیت، لحظه و صحنهای را نمیتوان یافت که وجودش آنچنان به اجبار باشد که بشود آن را به راحتی کنار گذاشت. حال و هوای فیلم در نگاه کلی مخاطب را یاد فیلم «باز هم سیب داری؟» ساخته بایرام فضلی میاندازد، اما پس از چند پلانِ اول مسیرش را جدا کرده
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم