۲۳ فروردین ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

چلاق آینیشمان

«چلاق آینیشمان» نوشته نویسنده توانمند ایرلندی مارتین مک‌دونا داستان بیلی پسر نوجوان معلولی را روایت می‌کند که برای دور شدن از عمه‌هایی که سالها او را بزرگ کرده‌اند خودش را به آمریکا می‎‌رساند. او سودای بازیگر شدن دارد و در نهایت به آینیشمان باز می‌گردد. زمانی او پا به روستا می‌گذارد که همه فکر کرده‌اند او به خاطر بیماری سل مرده. هلن و برادرش، عمه‌های ناتنی، خبرچین روستا (جانی) و مادرش و جوانی که به رفتن او کمک کرده همگی از بازگشت او تعجب می‌کنند. اما با آمدن او حقایق بسیاری مشخص می‌شود. اینکه بیلی متوجه می‌شود واقعا سل دارد،

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

در حال و هوای این روزها

نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق می‌کنه. روزهای بعدش انگار دوباره می‌افتی توی یک سرازیر

سوسوهای روستایی در دور دست

سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانه‌ای برای هیچ کدوم از

در باب شکست خوردن

در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست‌. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پله‌ای برای پیروزی آینده‌اش بسازد دور از ذهن