برای علاقمندان به داستانهای کوتاه کتاب «مردی که کشتمش» پیشنهاد خوبیست که بتوان تعدادی از داستانهای کوتاه نویسندگان آمریکایی را خواند و با نویسندگان آن آشنا شد. مخصوصا که به گفتهی مترجم برخی از این نویسندگان برای اولین بار است که داستانی از آنها به فارسی ترجمه میشود. به جز چند داستان که آنچنان با باقی مجموعه همخوانی ندارد باقی آثار نه تنها ایدههای خوبی دارند بلکه ترجمه روان این مجموعه نیز به تاثیرگذاری آن کمک کرده است. از داستانهای خوب این مجموعه میتوان به: مردی که کشتمش، افادهایها، گروه فشار، اندوخته، سنگینی، پسرم قاتل است و کمونیست اشاره کرد.
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم