
یکی از آثار مهم ماتئی ویسنییک را شاید بتوان نمایشنامه «چگونه تاریخچهی کمونیسم را برای بیماران روانی توضیح دهیم؟» دانست. نمایشنامهای که به طور کنایی جامعهای گرفتار شده در دام کمونیسم را شرح میدهد. نویسندهای (یوری پتروفسکی) به یک آسایشگاه روانی وارد میشود تا بتواند با شرح تاریخ کمونیسم برای بیمارانی که در سه درجه کم، متوسط و زیاد اختلالات روانی دارند به درمان آنها کمک کنند. یوری متنی آماده کرده که هر روز بخشی از آن را برای تعدادی از بیماران میخواند. غالبا آنها هیچ درکی از متونی که یوری برای آنها میخواند ندارند. تا اینکه بیمارانی که به
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی
همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر میکنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار میشه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها