داستان
نسترن

خانه دایی یوسف

«در ذات هر ایدئولوژی نهفته است که در پی هواداران وفادار، متعصب و به طور کلی سرسپرده باشد.» خانه دایی یوسف خانه دایی یوسف نوشته اتابک فتح‌­الله­‌زاده، عضو سابق سازمان فداییان خلق است. کتاب شامل خاطراتی از نویسنده و دوستان و  اطرافیان اوست که ناچار به ترک وطن و کوچ به شوروی شده­­‌اند. این افراد دو نسل از ایرانیان را شامل می­­‌شوند؛ ایرانیان عضو حزب توده و فداییان خلق که بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به شوروی پناه بردند و گروه دیگری که بعد از انقلاب ۵۷ به شوروی پناهنده شدند. خانه دایی یوسف استعاره از شورویِ تحت رهبری جوزف(یوسف) استالین است که با پروپاگاندای قدرتمندش برای کمونیست­­های ایرانی تبدیل آرمانشهری بی­­‌بدیل شده بود. به طوری که همه آن­ها چشم بر معایب و کاستی­­‌های این کشور بسته بودند و حتی برخی از آنان پس از مهاجرت و مواجهه با وضع اسفناک کشور همچنان حاضر به باور شرایط موجود نبودند. شرح حال ایرانی­‌هایی که به حکومت کمونیسم بیشتر از چشم­های خود اعتماد داشتند! روایت از زمانی شرح داده می­‌شود که گورباچف زمام امور را در دست گرفته و شرایط مهاجران ایرانی بهبود یافته است. ایرانیان گروه اول که از تبعید به سیبری جان به در برده‌­­اند در تاشکند ساکن شده و زندگی می­‌کنند. نویسنده جزء گروه دوم مهاجران است. فتح الله زاده همراه با شرح حال خود و روند زندگی‌اش در تاشکند به زندگی ایرانیان قدیمی می‌­­پردازد و در عین حال با وارد کردن انتقاداتی به سازمان فداییان خلق تصویر روشنی از وضعیت زمان زندگی­­‌اش در شوروی ارائه می­­‌دهد. متاسفانه نثر کتاب روان و دلنشین نیست. در بسیاری از بخش­­‌های کتاب جمله‌­­هایی دیده می‌­­شود که با یکبار ویرایش می‌­­توانستند شیواتر بیان شوند. یا بسیاری از کلمات استفاده شده می‌­­توانستند با کلمات بهتری جایگزین شوند. از طرفی شاید همین مشکلات نگارشی و ویرایشی دلیلی بر مستند بودن مطالب کتاب و اعتماد بیشتر

ادامه مطلب »