دو فیلم آخری که از پولانسکی دیده بودم فیلمهایی چون «پَلس» و «بر اساس داستان واقعی»، هیچ کدام چنگی به دل نمیزدند. اخیرا فیلم ونوس خز پوش یا «Venus in fur» از این کارگردان لهستانی را دیدم. فیلمی با داستانی ساده اما به شدت عمیق. این اثر که از یک نمایشنامه آمریکایی و آن نمایشنامه از یک کتاب اتریشی به همین اسم اقتباس شده، داستان زنی را روایت میکند که به عنوان آخرین بازیگر برای تست یک شخصیت خودش را به یک سالن تئاتر میرساند. زن تمام تلاشش را میکند که به نویسنده و کارگردان اثر که یکی از افراد
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان