کتاب
شهاب

«سرخ مثل دریا» نوشته‌ی لیلا امیری

«سرخ مثل دریا» داستان پسر جوانی به نام عامر را روایت می‌کند که ذره ذره از زندگی عادی خود در کنار خانواده‌اش به سمت ماجراهایی کشیده می‌شود که انگار توانی برای کنترل آن‌ها ندارد. او در یک عروسی با جوانی به نام سعید که سابقه‌ی چندان خوبی ندارد آشنا می‌شود. این آشنایی باعث می‌شود در یک عملی که در جنوب به نام «دربست فراری» معروف است با یک راننده‌ای درگیر شوند. این درگیری که به مرگ راننده منجر می‌شود ضربه روحی جبران ناپذیری به عامر وارد می‌کند. چون او خودش را عامل مرگ راننده می‌پندارد. قبول نشدن او در دانشگاه افسری، رفتنش به سربازی و آشنایی‌اش با سربازی به اسم شاهرخ حوادث بی‌بازگشت دیگری را پیش پای او می‌گذارد. فرارش از سربازی و قاچاق روی دریا و مرگ شاهرخ مسیر زندگی‌اش را با شخصی به نام عقیل پیوند می‌زند. در انتها عقیل تصمیم می‌گیرد عامر را که یک عامل دردسرساز است از پیش پا بردارد. + از نکات مثبت این رمان می‌توان به ایده جذاب آن اشاره کرد. ایده‌ای که در گسترشش به یک پیرنگ استخوان‌دار باز به کشش آن افزوده و باعث می‌شود که خواننده در دام توصیفات و تشریحات کسل‌کننده در طول داستان گرفتار نشود. برخی شخصیت‌ها پرداخت خوبی دارند. عقیل که از نیمه داستان اضافه می‌شود به عنوان یک آنتاگونیست رسالتش را به خوبی انجام می‌دهد. او علیه قهرمان (عامر) به عنوان یک دوست برخواسته او را به دردسرهای تازه‌ای می‌کشاند و مانع رهایی عامر از دام حوادث پیش رویش می‌شود. نویسنده همچنین با شناخت خوب از باورها، آداب و فرهنگ مردم جنوب در استان هرمزگان توانسته آن‌ها را در بخش‌های مختلف رمان تقسیم کند. به نحوی که او تا پایان همواره چیزی برای شگفت‌زده کردن مخاطب دارد. «سرخ مثل دریا» علاوه بر گسترش داستان خیالی عامر، روایت‌گر واقعی درد و رنج مردم جنوب در سالهای نه

ادامه مطلب »
هنر و ادب
شهاب

مربای شیرین

مربای شیرین نوشته هوشنگ مردای کرمانی داستان نوجوانی به اسم جلال را روایت می‌کند که یک روز صبح تلاشش برای باز کردن یک شیشه مربا نتیجه‌ای ندارد. مادرش، همسایه‌شان آقای زینلی، همکلاسی‌هایش، مدیر و معلم‌های مدرسه، بقالی که از او را مربا خریده، هیچ کدام یارای باز کردن در شیشه مربا را ندارند، باز نشدن در شیشه باعث بوجود آمدن شایعاتی شده که مردم را به خریدن بیشتر مربای شیشه‌ای ترغیب می‌کند. حتی زن آقای زینلی هم با خرید زیاد مربا باعث بالا رفتن قند پدر و مادرش می‌شود. از طرفی کارخانه شبدر که شیشه‌های مربا را روانه بازار کرده تصمیم می‌گیرد برای عدم شکایت جلال و مادرش از آنها دلشان را به دست بیاورد اما آنها شرط مهم‌تری دارند، قصدشان این است به کارخانه رفته و آنجا را از نزدیک ببینید. تا اینکه یک روز ماشین کارخانه به دنبال او و مادرش آمده و آنها را به کارخانه مرباسازی می‌برد بعد از بازدید از آنجا به کارخانه شیشه‌سازی می‌روند. مسبب باز نشدن در شیشه مردی‌ست که در آنجا کار می‌کند. او با دیدن جلال و مادرش آنها را برداشته و به مدرسه‌ای می‌برد که جلال در آن درس می‌خواند و جلوی همه پسرش که از قضا همکلاسی جلال است را مقصر اهمال کاری او در ساخت شیشه‌های ناقص معرفی می‌کند. در همان موقع به طور اتفاقی توپی به شیشه مربای جلال خورده، روی زمین افتاده و می‌شکند. فارغ از شباهت زیاد این داستان بلند به داستان کوتاه قوطی کنسرو نوشته عزیز نسین، مربای شیرین سعی دارد روند اتفاقات را از یک تَرَک کوچک به یک شکاف بزرگ تبدیل کند، اما چیزی که در نهایت با آن روبرو هستیم، شخصیت‌هایی‌ست که از سطح وجودی‌شان پا را فراتر نمی‌گذارند. شخصیت‌های تیپیکال، فصل‌هایی که بدون جزئیات شروع و تمام می‌شوند. تلاش نویسنده برای بدست آوردن دل سینماگران تا در نهایت از روی

ادامه مطلب »
داستان
نسترن

صد من یک غاز

برحسب اتفاق امروز بکی از نوشته‌های قدیمیم برخوردم. پرونده‌ای که از ۴ سال پیش باز کردم و هنوز نبسته بودمش. یکی از سخت‌ترین کارها تصمیم به پایان دادن به یک پروژه شخصیه. پروژه‌هایی که هر آن امکان اصلاحشون هست و هربار چشم آدم بهشون می‌خوره ایده جدیدی برای تغییرش به ذهنش میاد. ولی این پرونده‌های باز گاهی جای فراوانی روی مغز آدمی ایجاد می کنن و جای پرونده‌هایی که قراره جدید باز بشن رو اشغال می‌کنن، پس باید به بسته بشن و این پایان یک داستان کوتاهه… صدمن یک غاز پ.ن: اگر خوندید خوشحال می‌شم نظرتون رو بدونم.

ادامه مطلب »
هنر و ادب
شهاب

عناصر داستان‌

عناصر داستان نوشته رابرت اسکولز از آن دست کتاب‌هایی‌ست که برای مبتدیان شروع به داستان‌نویسی پیشنهاد می‌شود. نویسنده علاوه بر معرفی ساده چند عنصر داستان‌نویسی، در پایان سه داستان را تحلیل می‌کند. تحلیل‌هایی که هر کدام به خوبی تفاوت طرح و نقشه را در داستان آشکار می‌کنند. کتاب حجیمی نیست اما برای شروع به نکات خوبی اشاره می‌کند. این کتاب در نشر مرکز توسط خانم فرزانه طاهری ترجمه شده و برای علاقمندان به داستان‌نویسی توصیه می‌شود.

ادامه مطلب »